پروپ در کتاب ریختشناسی قصههای پریان کوشید تعریف روشنی از روایت ارائه دهد. به همین منظور پروپ سعی کرد رخدادهای اساسی هر روایت را بیابد و آنگاه از آنها فهرستی تهیه کند. وانگهی، وی این رخدادهای پایه را کارکرد نامید. در حقیقت، او براین اعتقاد است که قصههای مورد مطالعة او علی رغم شـــکل متفاوتشان دارای ساختار مشترکیاند. از نظر او کارکرد سادهترین و کوچکترین واحد روایتی است. به عبارتی دیگر کارکردها سلسلهای از کنشهای شخصیتهای داستان و قصهاند که از کل آنها قسمتهای متفاوت قصه تشکیل میشود. در این مقاله سعی میشود به عنصر طرح یا پیرنگ در «حسنک وزیر» از تاریخ بیهقی پرداخته شود، تا بدین وسیله نگارندگان مقاله بتوانند برای پرسش زیر پاسخ مناسبی پیدا کنند: چرا راوی در «حسنک وزیر» برای روایت داستانش از چندین راوی استفاده کرده است؟ برای پاسخ به این پرسش، نگارندگان کار خود را با این فرض آغاز خواهند کرد: راوی از چندین راوی سود جسته است تا بتواند واقعیتپذیری این اثر ادبی را بیشتر کند (زیرا زبان مورد استفاده در این روایت، بیشتر زبانی ارجاعی است تا عاطفی، به همین خاطر، این روایت بیشتر میل به مصداق نشانهها دارد، تا به خود زبان).