تنفر، حقارت، عشق در آثار لرمانتف

نویسندگان

چکیده

در مقالهء حاضر مفاهیم تنفر، حقارت، عشق در آثارلرما نتف مورد بررسی قرا ر گرفته و دیدگاه خاص نویسنده در رابطه با این واژگان بیان می شود. ابتدا این مفاهیم به طور مختصر در آثار منظوم مثل "شاعر"
و "اندیشه ها"،و سپس به صورت مفصل در آثار منثور لرمانتف مثل رمان "وادیم"وداستانهای، "شاهزا ده مری ","شا هزا ده لیگؤفسکایا "ورمان "قهرمان دورا ن ما") بررسی می گردند. همچنین سعی شده شکل گیری و تکامل جهان بینی قهرمانان آثار لرمانتف از زاویهء این مفاهیم نشان داده شوند، که نتیجهء این تکاملی تغییر انسان از موجودی عامی و خودخواه به موجودیو الاو اخلاقی می باشد. جمع بندی جنبهء اخلاقی، فلسفی این مسأله به صورت زیر می باشد: زندگی انسان ها در حقارت موجب عدم درک تفاو ت بین تنفر/ نیستی و عشق/ هستی می گردد. به همین دلیل انسانی که در حقارت زندگی می کند، به نظر می رسد تأثیرگذار نیست و به عبارت دیگر او حق انتخاب، له " یا "علیه" را ندارد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

-

چکیده [English]

The present article discusses Lermantov’s special viewpoints about hatred, disgrace, and love in his works. These concepts are firstly studied in his poems such as “Poet” and “Ideas”. Then, they are reviewed in his prose works such as Vadim, Princess Mary, Princess Ligovskaya, and The Hero of Our Times. Moreover, there is an attempt to show the ideology and evolution of Lermantov’s characters through these concepts. The result of this evolution is the improvement of man from an ignorant and selfish person to an ethical and noble being. The outcome of ethical and philosophical aspects of this topic is that disgrace in human beings causes them not to understand the difference between hatred/non-existence and love/existence. For this reason, it seems that a person who lives in disgrace cannot be effective. In other words he is deprived of the right to choose between “for’ and “against’.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Disgrace
  • Hatred
  • Lermantov
  • Love