اشتفان تسوایگ، نویسندهء معروف اتریشی (942 ا- 1884) از جمله نویسندگانی است
که تحت تأثیر فروید بود ه ا ند، وی نظریه های روانکاوی او را در د استان های خود وارد
کرده و از آن ها به گونه ای استادانه بهره جسته است.د ر مقالة زیر سه نمونه از
داستان های وی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرند که در همة آن ها نظریه های روانکاوی اعمال شده است. شخصیت اصلی داستان نخست، یک زن است. تعارضات
روانی این زن میانسال به گونه ای نشان داده می شود که تنهایی اش سبب حوا دثی شگفت
می گردد، و سرانجام این که او می تواند با بیان آنچه روحش را همواره آزار می داد،
آرامش خود را به دست آورد. قهرمان د استان إوم یک مرد است. حالأت روانی این
اشراف زاده گویای آن است که وی با از دست دا دن نزدیکان خود و خیانت دوستش، از
زندگی دلزده شده، زندگی برایش لذت بخش نیست و کاملأ منزوی شده است و این که
چگونه آن شب رؤیایی روی این مرد تأثیر مثبت می گذارد، او را به زندگی بازمی گرداند
و از حالت بی تفاوتی نسبت به دیگران, خارج می کند. شخصیت اصلی داستان سوم
کودک 12 ساله ای است که در ابتدای مرحلهء بلوغ است، حالات روانی این کود ک نشانگر
آن است که او می خواهد کنجکاوانه رازی را که بین دو جنس مخالف است، کشف کند.