از زمان ژان ژاک روسو تا به امروز‘ عرصة ادبی فرانسه شاهد ظهور نویسندگانی بوده که به شرح جزئیات زندگی خویش می پرداختند و به این ترتیب موجب پیدایش نوع جدیدی از نگارش به نام حسب حال نویسی شدند. نویسندة چنین آثاری‘ با نگارش شرح حال زندگیش‘ به دنبال بازسازی حقیقت و هویت واحد خویش می گردد. در کنار این پدیدة ادبی‘ ادبیات فرانسه همچنان شاهد خلق حسب حال نویسی های دیگری بوده که از ساختاری نا متعارف بهره جسته اند و به واسطة نامی که در سال 1977 توسط دوبروسکی بر آنها نهاده شد‘ به اتوفیکسیون یا خود تخیل نویسی شهرت یافته اند. مقالة حاضر به پژوهشی در باب این گونة نوشتاری پرداخته و نشان می دهد که چگونه نویسنده می تواند با تکثیر هویتش‘ حقایق زندگی خود را تخیل گونه به نمایش گذارد. زیرا در اتوفیکسیون ‘ «من» نویسنده به خودی خود حائز اهمیت نیست. پس نوشته اش به آئینه خورده شده ای می ماند که هر تکه از آن‘ ماجرایی متنی و کلامی از زندگی نویسنده را باز می تاباند‘ وحدت هویت و «من» نویسنده درهم می شکند . به عبارت دیگر‘ اتوفیکسیون تصویری تکه تکه شده را نشان می دهد‘ پس خواندن اثر و درک منسجمی از آن نیز دشوار می گردد. زیرا در این گونه حسب حال نویسی‘ متن تحت نمایش انکسارات درونی نویسنده‘«من» و هویت تکثیر یافتة او قرار می گیرد‘ و منقطع و دارای مقائض بسیاری می شود.