تحلیل روانشناختی شخصیت های بوف کور

نویسنده

چکیده

در این نظم گاهشمارانه، راوی داستان که بوف کور نام دارد با نقاشی تکراری روی جلد قلمدان زندگی می کند و در خانه ای که خلوتگاه یا پناهگاه زمستانی اوست، نقاشی می کند و اغلب لحظات زندگی را در خلسه می گذراند و به عشقی وسواسی و جنون آمیز، به همسری که به دست خود کشته، دل مشغول است. لکاته برای بوف کور هیچ نشانی از عواطف عالی انسانی ندارد، در حالی که مادر وی زنی است بسیار مهربان و دلسوز که برای بوف کور مادری کرده است این دو زن یا "دو نیمه زن " جانشین مادر اصلی او یعنی بوگام داسی اند. رابطه بوف کور با مادر و پدر به دو مرحله تقسیم شده است: مرحلهء نخستین رابطهء او با مادر "زیست شناختی " است (مادر زاینده) و پدری "دو تکه " که به شکل دو برادر دوقلو است، برای او مادر ابژهء نخستین است، و ابژه های دومین نیز شامل پدر و جانشینان پدر و مادرند که آن ها نیز همه دو نیمه شده اند. ننجون- دایه، مادری مهربان است و لکاته دختر اوست. این دو زن در درون خانهء بوف کور به سر می برند و در بیرون دو مرد را می بیند: پیرمرد خنزر پنزری است و دیگری مرد قصاب که در انتها، بوف کور احساس می کند که آمیخته ای از این دو مرد شده است. این طرح دوتایی که در این مقاله به آن پرداخته می شود، در تمامی سرگذشت گسترده است، بوف کور بر اساس دوگانگی (ثنویت) و جفت و همزاد بنا شده است که پایه ای ترین دوگانگی آن، تقابل زندگی و مرگ و خیر و شر یا اثیری و رجاله است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

-

کلیدواژه‌ها [English]

  • biological
  • Chronological order
  • object
  • split or double
  • split woman