Document Type : Research Paper
Author
faculty member of Payam Noor University
Abstract
Keywords
مقدمه
بهرهگیری از دانش آمار به ویژه در پژوهشهای علمی امروز گسترش یافته است. روشهای آماری از روشهای علمی، دقیق و قابل استنادی محسوب میشوند که پژوهشگران بیشتر رشتهها آن را به کار گرفته اند. علوم انسانی نیز از این روشها بینصیب نمانده است. کاربرد آمار در برخی شاخهها مانند جامعهشناسی و علوم تربیتی متداول است، اما در برخی شاخهها مانند ادبیات کاربرد کمتری دارد. پژوهشهای ادبی کمتر و دیرتر از دیگر شاخهها از روشهای آماری سود برده است. در حالی که این روشها در برخی زمینههای ادبیات، مانند نقد ادبی، سبکشناسی، ادبیات تطبیقی و... میتواند راهگشا باشد. «اگر سؤال شود که آیا اطلاعات آماری ارتباطی با مطالعه سبک دارد؟ جواب کاملاً روشن است: بلی. تقریباً تمام نقدها، حتی مبتدیترین آنها یعنی نقد تأثرگرا روش آماری را هر چند به طور ناقص و غیر رسمی به کار میگیرند» (فتوحی، 1390، 167).
روشهای آماری با توصیف دقیق متن و تبدیل عناصر کیفی به کمیتهای ملموس، مخاطب را متوجه زوایا و لایههای پنهانی متن میسازد و اظهار نظرهای ذوقی و احساسی مبتنی بر سلیقههای شخصی را به قضاوتهای علمی مستند و مبتنی بر واقعیت بدل میکند.
استاد دپارتمان زبان شناسی دانشگاه برکلی آمریکا، یکی از کسانی است که روشهای Keith jahnson «کیت جانسون» آماری را در مطالعات سبکشناسی به کار برده است. او در گسترة زبانشناسی، تحقیقات بسیاری انجام داده و چندین اثر در این زمینه دارد، از جمله «تنوع گوینده در پردازش متن» که در سال 1997 در سن دیهگو به چاپ رسیده است. جانسون در کتاب دیگر خود با عنوان روشهای کمی در زبانشناسی شیوهای را برای مطالعات سبکشناسی پیشنهاد میکند که به نظریة جانسون معروف است و در ادامه آن را به تفصیل شرح خواهیم داد.
این مقاله در نظر دارد، شعر فروغ فرخزاد، فرزانه خجندی و خالده فروغ از سه کشور ایران، تاجیکستان و افغانستان از منظر نظریة تنوع واژگان جانسون مورد مطالعه قرار دهد. انتخاب دو شاعر فارسی زبان غیر ایرانی بدین سبب است که افغانستان و تاجیکستان بخشهایی از قلمرو زبان فارسیاند، اما چنانکه باید مورد توجه قرار نگرفتهاند. نگارندگان، شناخت شعر و ادب این سرزمینها و در نهایت ساختار زبان و ادبیات آنها را برای ایرانیان ضروری میدانند و البته بین سه شاعر سنخیتهایی وجود دارد که مقایسة آنها را منطقی میسازد. افزون بر آن، هر سه زن هستند ، شاعر معاصرند، از زمانه و زمینهای نزدیک به هم بر آمدهاند و نیز در سرزمین خود شاعرانی شناخته شده و صاحب اندیشه هستند و موضوعات، نمادها، تصاویر و مضامین مشترک در شعر آنها دیده میشود، بایستة یادآوری است، که خالده فروغ و فرزانه خجندی هر دو از فروغ فرخزاد تأثیر پذیرفتهاند. پیش از وارد شدن به بحث اصلی، به اجمال دو شاعر تاجیک و افغان را معرفی میکنیم، اما به سبب آن که فروغ فرخزاد نزد اهل ادب شناخته شده است و پژوهشگران زندگی و شعر او را از زوایای مختلف واکاوی کرده اند، از معرفی او صرفنظر مینماییم.
تا جایی که نگارندگان جستجو کردهاند، پژوهشی نیافتهاند که شعر شاعران مورد نظر این مقاله را از منظر نظریة جانسون بررسی کرده باشد و موضوع مقاله، نو به نظر میآید. اما روش جانسون در زبان عربی، به ویژه در آثار سعد مصلوح[1] به طور وسیع به کار گرفته شده؛ در ایران، حامد صدقی[2] در نقد شاعران عرب از آن بهره برده است. ابراهیم اناری و احمد امیدوار[3] نیز در دو مقاله با عنوان «رابطة سبکشناسی و علم آمار» و «پژوهشی در تنوع واژگان شعری» که به ترتیب در «نامه نقد» (مجموع مقالات همایش ملی نظریه و نقد ادبی در ایران) و «فصلنامة پژوهشهای نقد ادبی و سبکشناسی» به چاپ رسیده است، دربارة این روش سخن گفتهاند.
در این پژوهش دو پرسش اصلی مطرح است:
1- کدام یک از شاعران مورد نظر از تنوع واژگان بیشتری برخوردارند.
2- شیوة کاربرد واژگان در شعر شاعران یاد شده، چگونه است و چه ویژگیهایی از شعر آنان را منعکس میکند.
بحث و بررسی
معرفی نظریة جانسون
زبان، از ترکیب و همنشینی واژگان در یک ساختار منظم به وجود میآید و انسانها بخش اعظم مفاهیم مورد نظر خود را از طریق واژگان منتقل میکنند. بدین ترتیب، زبان نه وسیله که تمام یا بخشی از اندیشه شمرده میشود و«اجزای زبان (واژهها) چیزی جز اجزای اندیشه نیستند، به تعبیر تولستوی کلمه همان اندیشه است. اندیشه در قالب کلمات، رنگ، بو و خاصیت گرفته و جسمیت مییابد، هر چه فضای اندیشگی انسان گستردهتر باشد، به همان نسبت از زبان غنیتری برخودار بوده و مجموعة واژگانی او ثروتمندتر خواهد بود، چرا که کلمه زاییده نمیشود، مگر با فکر و هر کس به اندازة فکر خود کلمه دارد» (علیپور، 1387، 18).
کلمات، ظرفی هستند که گوینده مفاهیم مورد نظرش را در آنها میریزد و به مخاطب عرضه میدارد، هر چه ظرف زیباتری انتخاب شود، مفاهیمی که در بر دارد، عمیقتر در روح و جان مخاطب مینشیند، تا جایی که در زبان ادبی، گاه اهمیت ظرف بیش از مظروف میگردد.
اصولاً در آفرینش ادبی همه چیز از ابتدا بر اساس انتخاب یک مورد از تعداد کثیری موارد دیگر صورت میگیرد و آنچه سبک نویسنده و شاعر را تعیین میکند مجموعهای از انتخابهای کلی و گزینشهای دقیق است که او آگاهانه یا ناخودآگاه در مراحل مختلف کار خود انجام داده است... این انتخاب و گزینش هر چند که همیشه خود آگاه هم نباشد، در واقع یک فرایند دائمی و فعال است که در هر لحظه از ابتدا تا انتهای یک اثر ادبی وجود دارد (امینی، 1388، 27).
انتخاب واژه و شیوة بیان، ارتباط مستقیم با دایرة لغات و ثروت واژگان آفرینشگر اثر ادبی دارد. همین دایرة لغات یا ثروت واژگان، محور نظریة جانسون است. به نظر او بررسی دایرة واژگان، گام مهمی برای شناخت سبک صاحب اثر است و میتواند به سنجش توانمندیهای وی کمک کند. جانسون برای رسیدن به این هدف، روش«تنوع واژگان» را پیشنهاد میکند، که معمولاً به صورت مقایسهای بین دو یا سه شاعر انجام میشود. منظور جانسون از واژگان متنوع، واژگانی است که در یک برش سه هزار کلمهای از یک متن غیر تکراری باشند. برای رسیدن به این واژگان غیرمکرر، باید مراحل زیر را طی کرد.
مراحل نظریة جانسون
1- انتخاب نمونة پژوهش: بدیهی است که برای بررسی واژگان یک شاعر، امکان بررسی تمام کلمات موجود نیست یا ضرورت ندارد؛ بنابراین باید دست به انتخاب زد و بخشی را به عنوان نمونه انتخاب کرد. جانسون پیشنهاد میکند برای نمونه 3000واژه، غیر گزینشی و تصادفی از هر شاعر انتخاب شود، البته تصادفی بودن به معنی بیارتباط بودن نیست و نمیتوان قیاس معالفارق کرد، بلکه باید بین شاعران منتخب، سنخیتهایی وجود داشته باشد. فرزانه خجندی و خالده فروغ شعرهای زیادی در قالب غزل سرودهاند، اما در اینجا برای آنکه صحت پژوهش بیشتر باشد، شعرهایی از آنان را برگزیدیم که در قالب نو سروده شدهاند و شباهتهای بیشتری با یکدیگر دارند. 3000 واژة فروغ از کتاب تولدی دیگر، تهران، اهورا، 1387 (صفحة 254-205)، 3000 واژة فرزانه از کتاب سوز ناتمام، تهران، رسانش، 1385 (صفحة 51-17)، و 3000 واژة خالده از کتاب همیشه پنج عصر، کابل، میوند، 1386 (صفحة 119-1) انتخاب شده است.
2- تعیین واژگان متنوع: سه هزار واژهای که به عنوان نمونه انتخاب شدهاند را در جدول قرار میدهیم. هر جدول ده خانة عمودی و ده خانة افقی دارد که در کل صد واژه را شامل میشود. بنابراین برای هر شاعر به سی جدول، شبیه جدول زیر نیاز داریم.
سرشار |
سالم |
روزهای |
آن |
خوب |
روزهای |
آن |
رفتند |
روزها |
آن |
گیلاس |
از |
پر |
شاخساران |
آن |
پولک |
از |
پر |
آسمانهای |
آن |
آن |
یکدیگر |
به |
پیچکها |
سبز |
حفاظ |
در |
تکیه داده |
خانههای |
آن |
آن |
اقاقیها |
عطر |
از |
گیج |
کوچههای |
آن |
بازیگوش |
بادبادکهای |
بامهای |
چون |
آوازهایم |
من |
پلکهای |
شکاف |
کز |
روزهایی |
آن |
رفتند |
روزها |
میلغزید |
هرچه |
روی |
به |
چشمم |
میجوشید |
لبریز |
هوا |
از |
حبابی |
خرگوش |
مردمکهایم |
میان |
گویی |
مینوشید |
تازه |
شیر |
چو |
را |
آن |
دشتهای |
به |
پیر |
آفتاب |
با |
صبحدم |
هر |
بود |
شادی |
ناآرام |
روزها |
آن |
فرومیرفت |
تاریکی |
جنگلهای |
به |
شبها |
میرفت |
جستجو |
ناشناس |
اتاق |
در |
شیشه |
پشت |
کز |
خاموش |
برفی |
روزهای |
آن |
رفتند |
نکتهای که در مرحلة دوم اهمیت دارد، دقت در تعریف واژه و تعیین حد و مرز آن است که اتفاق نظر همگانی دربارة آن وجود ندارد و به همین سبب ممکن است اختلافنظرهایی پیش بیاید. برای مثال ممکن است کسی کلمات مرکب را یک واژه محسوب کند و دیگری دو یا سه واژه، اما آنچه مهم است، این است که انتخاب واژگان بر اساس منطق واحدی صورت بگیرد تا دقت پژوهش خدشهدار نشود. در انتخاب واژگان این مقاله نکات زیر لحاظ شده است:
- فعلهای پیشوندی و مرکب را یک کلمه تلقی کردهایم و نخستین بار ورود آن را در متن تنوع و موارد بعدی را در صیغهها و زمانهای مختلف تکرار به شمار آوردهایم. برای نمونه وقتی اولین بار در جدول، فعل «رفت» را میبینیم آن را تنوع دانستهایم پس از آن تا پایان متن، فعلهایی مانند برو، خواهی رفت، میرفته است و ... را تکرار شمردهایم.
- اختلاف اسمها در مفرد و جمع بودنشان را تکرار میدانیم: مثل روز و روزها
- کلمات مخفف را نسبت به اصل کلمه تکرار دانستهایم: مانند انده و اندوه
- ضمیرهای پیوسته به کلمه و شناسههای همراه فعل را با خود آن کلمات یک واژه محسوب کردهایم. دلش- گفتم
- انواع ضمیر، اعم از متصل و منفصل، فاعلی و مفعولی را نسبت به هم تکرار تلقی میکنیم.
- صفتهای اشاره مفرد و جمع را نسبت به هم تکرار میشماریم. مانند آن و آنها
- اسمهای مرکب را یک کلمه در نظر گرفتهایم. مثل خانه به دوش
بعد از تعیین مرز واژه، کلمات تکراری را خط میزنیم و کلمات باقی مانده را که واژگانی متنوعاند، به جدول دیگری منتقل میکنیم. این کار را دربارة هر 30 جدول انجام میدهیم، به طوری که تمام واژگان تکراری حذف شوند و هیچ کلمه تکراری در کل جدولها وجود نداشته باشد. بنابراین واژههای خط نخورده، بیانگر واژگان متنوع در تمام سی جدولاند.
سرشار |
سالم |
روزهای |
آن |
خوب |
روزهای |
آن |
رفتند |
روزها |
آن |
گیلاس |
از |
پر |
شاخساران |
آن |
پولک |
از |
پر |
آسمانهای |
آن |
آن |
یکدیگر |
به |
پیچکها |
سبز |
حفاظ |
در |
تکیه داده |
خانههای |
آن |
آن |
اقاقیها |
عطر |
از |
گیج |
کوچههای |
آن |
بازیگوش |
بادبادکهای |
بامهای |
چون |
آوازهایم |
من |
پلک های |
شکاف |
کز |
روزهایی |
آن |
رفتند |
روزها |
می لغزید |
هرچه |
روی |
به |
چشمم |
میجوشید |
لبریز |
هوا |
از |
حبابی |
خرگوش |
مردمکهایم |
میان |
گویی |
مینوشید |
تازه |
شیر |
چو |
را |
آن |
دشتهای |
به |
پیر |
آفتاب |
با |
صبحدم |
هر |
بود |
شادی |
نا آرام |
روزها |
آن |
فرومیرفت |
تاریکی |
جنگلهای |
به |
شبها |
می رفت |
جستجو |
ناشناس |
اتاق |
در |
شیشه |
پشت |
کز |
خاموش |
برفی |
روزهای |
آن |
رفتند |
3- انجام محاسبات: پس از خط زدن واژگان تکراری و شمارش واژگان متنوع، برای مقایسة دقیقتر، محاسباتی را انجام میدهیم که عبارتند از: «الف- نسبت کلی تنوع واژگان ب- مقدار میانگین نسبت تنوع واژگانج- منحنی کاهش پلکانی تنوع واژگان د- منحنی تراکم نسبت تنوع واژگان» (اناری و امیدوار، 1390، 390)
الف. نسبت کلی تنوع: در این روش نسبت واژگان متنوع را به نسبت کل متن میسنجیم، ابتدا واژگان متنوع را استخراج میکنیم، سپس تعداد آن را بر کل واژگان متن تقسیم میکنیم.
از مجموع سه هزار واژة هر یک از شاعران، فروغ و خالده هر یک 930 واژه غیرتکراری و فرزانه 1160 واژة غیرتکراری داشتهاند. جدول و نمودار زیر تعداد واژگان غیرتکراری و نسبت کلی تنوع را نشان میدهد.
نسبت کلی تنوع |
واژگان متنوع |
شاعر |
31% |
930 |
فروغ فرخزاد |
31% |
930 |
خالده فروغ |
38% |
1160 |
فرزانه خجندی |
ب- مقدار میانگین نسبت تنوع واژگان: برای محاسبة مقدار میانگین نسبت تنوع باید این مراحل را انجام داد: «1- تقسیم متن به اجزای هماندازه 2- محاسبة واژگان متنوع به مجموع کلی واژگان هر جزء 3– به دست آوردن مقدار میانگین واژگان کل متن به کمک ارزش میانگین هر جزء، که با جمع مقدار میانگین اجزای مختلف و تقسیم آن بر عدد اجزای تشکیلدهنده متن به دست میآید» (اناری و امیدوار، 1391، 47).
ما از هر شاعر، سه هزار واژه به عنوان نمونه داریم که آن را به 6 بخش 500 کلمهای تقسیم کردیم سپس تعداد واژگان متنوع هر بخش را با یکدیگر جمع و بر 6 تقسیم نمودیم. جدول زیر، میانگین نسبت تنوع را در سه شاعر منتخب نشان میدهد.
جدول میانگین نسبت تنوع در نمونههای سهگانه
میانگین |
6 |
5 |
4 |
3 |
2 |
1 |
شاعر |
%31 |
%31 |
%27 |
%26 |
%27 |
%31 |
%45 |
فروغ |
%28 |
%19 |
%24 |
%27 |
%28 |
%30 |
%48 |
خالده |
%34 |
%30 |
%23 |
%28 |
%34 |
%38 |
%49 |
فرزانه |
ج- منحنی کاهش پلکانی تنوع واژگان : طبیعی است که در آغاز نمونهها، تعداد واژگان متنوع بیشتر است و هر چه پیشتر برویم، از تنوع واژگان کاسته میشود. بررسی شیب این کاهش تنوع از طریق «منحنی کاهش پلکانی تنوع واژگان» امکانپذیر است. برای این کار نیز ابتدا متن را به اجزای هماندازه تقسیم مینماییم، سپس مراحل زیر را طی میکنیم: «محاسبة تنوع در جزء اول متن که با تعیین واژگان متنوع و تقسیم عدد آن بر عدد مجموع کل واژگان این جزء به دست میآید. 2- تعیین تعداد واژگان متنوع جزء دوم از متن 3- محاسبة نسبت تنوع در جزء دوم که با تقسیم واژگان متنوع این جزء به مجموع کلی واژگان جزء دوم به دست میآید.» (اناری و امیدوار، 1390، 396) همین روش را درباره جزء سوم تا پایان متن ادامه میدهیم. جدول و منحنی زیر کاهش پلکانی تنوع واژگان را نشان میدهد.
جدول کاهش پلکانی تنوع واژگان
6 |
5 |
4 |
3 |
2 |
1 |
شاعر |
%37 |
%32 |
%31 |
%32 |
%37 |
%54 |
فروغ |
%23 |
%29 |
%25 |
%33 |
%36 |
%58 |
خالده |
%29 |
%27 |
%33 |
%41 |
%45 |
%57 |
فرزانه |
منحنی نسبت کاهش پلکانی درنمونهای سهگانه
د- منحنی تراکم نسبت تنوع واژگان: در این مرحله، مانند مراحل قبل، متن را به اجزای مساوی تقسیم میکنیم، سپس «1- بین واژگان متنوع و مجموع کلی واژگان جزء اول نسبت ایجاد میکنیم2- در خصوص جزء دوم، با ایجاد نسبت بین واژگان متنوع این جزء و مجموع کلی واژگان، این جزء به دست میآید.3- عدد واژگان متنوع جزء اول را با عدد واژگان متنوع جزء دوم جمع میکنیم.» (همان 397). نسبت تراکم در جزء سوم تا پایان اجزا به همین روش مشخص میشود. ما سه هزار واژه هر یک از شاعران را به شش جزء 500 واژهای تقسیم کردهایم و با طی مراحل گفته شده، به نتایج زیر رسیدیم:
فروغ فرخزاد
نسبت تنوع در جزء اول : 54% / نسبت تنوع در جزء دوم: 37% / نسبت تراکم تا پایان جزء دوم: 45%
نسبت تنوع در جزء سوم 32% / نسبت تراکم تا پایان جزء سوم: 41%
نسبت تنوع در جزء چهارم 31% / نسبت تراکم تا پایان جزء چهارم:39%
نسبت تنوع در جزء پنجم 32% / نسبت تراکم تا پایان جزء پنجم: 39%
نسبت تنوع در جزء ششم 37% / نسبت تراکم تا پایان جزء ششم:37%
فرزانه خجندی
نسبت تنوع در جزء اول 57% / نسبت تنوع در جزء دوم 45% / نسبت تراکم تا پایان جزء دوم:51%
نسبت تنوع در جزء سوم 41% / نسبت تراکم تا پایان جزء سوم:48%
نسبت تنوع در جزء چهارم 33% / نسبت تراکم تا پایان جزء چهارم:44%
نسبت تنوع در جزء پنجم 27% / نسبت تراکم تا پایان جزء پنجم:40%
نسبت تنوع در جزء ششم 29% / نسبت تراکم تا پایان جزء ششم: 39%
خالده فروغ
نسبت تنوع در جزء اول 58% / نسبت تنوع در جزء دوم 36% / نسبت تراکم تا پایان جزء دوم:47%
نسبت تنوع در جزء سوم 33% / نسبت تراکم تا پایان جزء سوم:42%
نسبت تنوع در جزء چهارم 25% / نسبت تراکم تا پایان جزء چهارم: 38%
نسبت تنوع در جزء پنجم 29% / نسبت تراکم تا پایان جزء پنجم:36%
نسبت تنوع در جزء ششم 23% / نسبت تراکم تا پایان جزء ششم: 34%
منحنی نسبت تراکم درنمونه های سهگانه
4- مقایسه و تحلیل نتایج : در این مقاله نمونههایی از سه شاعر را بررسی کردیم. به استناد این نمونهها، نسبت تنوع واژگان در شعر فرزانه خجندی (38%) و در شعر فروغ فرخزاد و خالده فروغ (31%) است.
در مرحلة دوم، مقدار میانگین نسبت تنوع واژگان هر سه شاعر نزدیک به هم هستند و اختلاف چشمگیری در آنها مشاهده نمیشود. فروغ بین 45% و 31% ، خالده 48% و28 % و فرزانه بین 49%و 34% قرار دارند.
در مرحلة سوم یعنی، کاهش پلکانی تنوع واژگان، واژگان فروغ از 54% به 37% ، فرزانه از 57%به 29% و خالده از 58% به 23% کاهش یافته است. این بدان معناست که واژگان تکرارشونده در شعر خالده زیادتر است و اگر نمونه را ادامه دهیم امکان دارد، تنوع واژگان او سریعتر از دو شاعر دیگر کاهش بیابد. در شعر فرزانه نیز این ویژگی با شدت کمتری دیده میشود، اما در شعر فروغ، سرعت روند کاهش واژگان متنوع کمتر است .
در مرحلة چهارم، تراکم واژگان متنوع در شعر فروغ از 45% به 37 % در فرزانه از 51 % به 39% و در خالده از 47% به 34% تقلیل یافته است که باز هم تراکم در واژگان متنوع فروغ بیش از خالده و فرزانه است . متن نمونه ما از کتاب «تولدی دیگر» انتخاب شده و این اثر سر آغاز بلوغ شعری فروغ است. شعر او در این مجموعه اوج میگیرد و رفتهرفته به کمال خود نزدیک میشود، بنابراین یکی از ویژگیهای شعری فروغ در دوران کمال شاعریش، غنای واژگان اوست.
درست است که در مرحلة اول، یعنی نسبت تنوع واژگان، واژگان متنوع فرزانه 7% بیش از فروغ و خالده است، اما از آنجا که 7% ، فاصله چشمگیر و معناداری نیست و از طرفی در سه مرحلة بعدی، فروغ به لحاظ واژگان غنیتر است نمیتوان این معیار را به تنهایی نشان توانمندی و تسلط زبانی بیشتر فرزانه دانست. افزون بر این، در شعر فروغ، انواع تکرار از صامت و مصوت تا تکرار هجا، کلمه و جمله به کار رفته که از مشخصههای سبکی اوست و از مناظر مختلف از جمله علم معانی و روانشناسی نیز قابل بررسی است. همین امر سبب میشود که از تنوع واژگان او کاسته شود. برای مثال در شعر «آن روزها» که آغاز نمونه ماست، 18 مرتبه عبارت «آن روزها» تکرار شده است و این تنها یک نمونه از تکرارهای موجود در این شعر است. البته تکرار، به ویژه تکرار واژه، در شعر فرزانه و به مراتب کمتر در شعر خالده نیز دیده میشود اما آنقدر نیست که بتوان آن را مشخصة سبکی دانست.
افزون برتنوع واژگان، نوع و شیوة به کارگیری آنها را هم باید در نظر داشت. برای رسیدن به نتایج دقیقتر میتوان متغیرهایی را در نظر گرفت و آنها را در نمونه، رصد و ارزیابی کرد. این مؤلفه میتواند واژه، صنعت ادبی، نکتة دستوری، مضمون خاص یا... باشد. به عنوان مثال ما در نمونههای سه گانه، تعداد صفتها را بررسی کردیم (در اینجا منظوراز صفت، صفاتی است که در ساختار ترکیب وصفی میتوان از آنها استفاده کرد و صفات مبهم، اشاره و شمارشی و... را در بر نمیگیرد. ) نتایج حاصل چنین بود:
تعداد صفت در 3000 واژه |
شاعر |
370 |
فروغ فرخزاد |
240 |
فرزانه خجندی |
230 |
خالده فروغ |
ملاحظه میشود که هر چند نسبت تنوع واژگان فروغ فرخزاد و خالده فروغ یکسانند، اما تعداد صفاتی که به کار بردهاند بسیار متفاوت است. برای مثال فروغ 10 بار کلمة «سیاه»را به کار برده، خالده 2 بار و فرزانه تنها یک بار از ترکیب «سیاه سوخته» استفاده کرده است. در مقایسة صفتها نکات دیگری هم جلب توجه میکنند از جمله اینکه: در نمونة شعر فروغ صفات زیادی به کار رفتهاند که بیشتر آنها اسم مفعول عربیاند و بیشتر بار معنایی منفی دارند مثل: مغشوش، منفور، مخدوش، متروک، مسموم، مشوش، مضطرب و ... که بازتاب اندیشه و ذهنیت شاعر است و به نظر تعمدی و آگاهانه به کار رفته است، زیرا فروغ در انتخاب کلمات بسیار دقیق بوده و در مصاحبهای گفته است:
برای من کلمات خیلی مهم هستند هر کلمه روحیه خاص خودش را دارد. من به سابقة شعری کلمات و اشیا بیتوجهم، به من چه که تا به حال هیچ شاعر فارسی زبانی مثلاً کلمة انفجار را در شعرش نیاورده است. شعر ما اتفاقاً به مقدار زیادی خشونت و کلمات غیرشاعرانه احتیاج دارد تا جان بگیرد و از نو زنده شود (شمیسا، 1383، 265).
در نمونه شعر خالده صفات خونین، آواره، غریب، زخمی، آتشین و ... دیده میشوند که با اوضاع نابسامان و جنگ زدة افغانستان و مهاجرت او به پاکستان در ارتباطند.
در نمونه شعر فرزانه صفات مثبتی چون : سبز، شکوفا، پاک، مهربان و... به طور چشمگیری بر صفات منفی غلبه دارند و بیانگر روحی لطیف و احساسی سرشارند.
یکی دیگر از متغیرهایی که در این مقاله در نظر گرفتیم، کاربرد نمودها و پدیدههای طبیعت از قبیل خورشید، ماه، کوه نام گلها و... در میان واژگان متنوع است. در 930واژة متنوع خالده، 80 واژه و در 930 واژه متنوع فروغ و فرزانه، هر یک 50 واژه وجود دارد که بر نمودهای طبیعت اشاره دارند.
چنانکه مشاهده میشود، فروغ و فرزانه به یک میزان از واژگان طبیعت بهره گرفتهاند، خالده با شمار بیشتری از آنها، مضمون و تصویر، پرداخته و ساخته است. هرچند شمار واژگان به تنهایی ملاک نیست. در اینجا باید دقت داشت که بیشتر عناصر طبیعت در شعر فروغ جنبة نمادین و سمبلیک دارند، در حالی که در شعر فرزانه اغلب در معنای اصلی و غیر نمادین به کار رفتهاند. برای مثال فرزانه 14 بار واژة سیب را به کار برده که میتوان گفت در همه جا به معنی واژگانی آن یعنی میوه سیب نظر داشته و هالهای از مفاهیم نمادین را در آن نمیتوان دید. همچنین واژة صبح که 15 مرتبه به کار رفته و سایر کلمات. درباره کاربرد کلمات سمبلیک، خالده حد وسط فروغ و فرزانه است .او به اندازة فروغ کاربرد سمبلیک ندارد و به اندازه فرزانه نیز کلمات شفاف را به کار نبرده است. حسن روش جانسون این است که با کاربرد آن می توان به لایههای پنهان ذهنیت و ضمیر ناخودآگاه شاعر تا حدود زیادی پی برد و دغدغههای واقعی او را دریافت، چیزی که گاه به سبب ملاحظات گوناگون، خواسته یا ناخواسته توسط شاعر یا جامعه پنهان میشود یا به گونهای دیگر تفسیر میگردد، زیرا «امروزه پس از آن همه پژوهش روانکاوی و زبانشناسی دیگر نمیتوان اثر هنری را منحصراً فرایند نیت روشن و اراده حاکم نویسنده دانست. هر اثر تا اندازهای جوشش انگیزههای ناآگاهی است که میکوشد از رهگذر ادبیات و هنرها خودی نشان دهد و تسکین یابد» (غیاثی، 1368، 187).
نتیجه
آمار به دست آمده از پژوهش، آنقدر به یکدیگر نزدیکاند که نمیتوان در باب ثروت واژگانی هر یک از شاعران به آسانی داوری کرد، چه بسا کس دیگری با انتخاب نمونههای دیگر از همین شاعران به نتیجة متفاوتی دست پیدا کند. بنابراین ضمن توجه به اعداد و ارقام حاصل شده در چهار مرحلة فوق، نکات زیر را نیز باید در نظرگرفت:
- فرزانه و خالده از فروغ، تأثیر پذیرفتهاند، اما در نهایت هر سه شاعر، صدایی مستقل دارند. تفاوت فرهنگی و گویشی- که درباره این شاعران انکارناپذیر است- به علاوه تفاوتهای فردی و شخصیتی سبب شده که هر یک به گروههای خاصی در مجموعه واژگان خود علاقه نشان دهند که برخی از این موارد بررسی شد.
- در مجموع کلمات کلیشهای و دستفرسود، در شعر هر سه شاعر اندک است و اندک واژههایی از این دست هم که دیده میشوند در بافت کلام، کاربردهایی غیر از کاربردهای سنتی ادبیات دارند.
- شعر فروغ با وجود کاربرد واژههای عامیانه و گفتاری در بافت زبانی و لایههای معناشناختی حاصل از نگاه سمبولیک، به پیچیدگی و ابهام میرسد در حالی که شعر فرزانه شعری حرفی و شفاف به دور از ابهامهای معنایی و فنی است و خالده در بین این دو قرار دارد به گونهای که مشخصات هر دو را در واژگان او میتوان یافت.
شایان ذکر است، روش تنوع واژگان، رویکردی ساختار گرایانه دارد و شیوهای برای سنجش توانمندی شاعر در استفاده از ادات تعبیر یعنی واژگان است و به صحت و دقت پژوهشهای ادبی بسیار کمک میکند، اما صرف تکیه بر کمیتها و یافتههای آماری به تنهایی برای قضاوت دربارة سبک یک شاعر کافی نیست و زمینههای آفرینش اثر و سایر ویژگیها را نباید از نظر دور داشت. در پایان صد واژه از هر شاعر به عنوان نمونه ذکر میگردد.