این مقاله، فراگیری خوشهای ویژگیهای نحوی گزینة فاعل اجباری را در زبان انگلیسی، به عنوان زبان دوم فارسی زبانان، بررسی میکند. پژوهشها نشانگر آنند که در فراگیری زبان اول، همبستگیهای مشخصی بین پدیدههای زبانی در ظاهر ناوابسته وجود دارد که در چارچوب نظریة «همهشمول و نیمهشمول» به عنوان تأثیر خوشهای یک پدیدة نحوی بر پدیدههای دیگر تعبیر میشود. برای نمونه، شواهد و قراینی وجود دارند که در زبان آلمانی، فراگیری مطابقت فاعل-فعل با کاهش کاربرد (نادرست) فاعل تهی همراه است. در همین راستا، بحثها و دلایلی مطرح شدهاند که چنین ساز و کاری، برای پردازش نحو زبان دوم نیز فعال است. بنابراین، مقالة حاضر گزارشی است از مراحل اجرا و نتایج یک آزمون قضاوت دستوری که همآیی و همنشینی ویژگیهای مرتبط با گزینة فاعل اجباری در زبان دوم را بررسی میکند. افزون بر این، هر سطح بسندگی، شامل دو زیرگروه از نظر سن شروع به یادگیری زبان دوم است که از آنها به عنوان فراگیران زود هنگام و دیر هنگام یاد میشود. نتایج این بررسی نشانگر آنند که این سه ویژگی نحوی مربوط به گزینة فاعل اجباری، بطور تقریباً کاملی در فراگیران پیشرفتة زبان دوم همآیی و همنشینی دارند که این خود بیانگر اهمییت و نقش سطح بسندگی در نحوة پردازش درونداد زبان دوم از سوی افراد دوزبانه است. این نکته نیز باید افزوده شود که در زیر گروههای سنی هر گروه، تفاوت عمدهای از لحاظ همآیی و همنشینی ویژگیهای نحوی مشاهده نشده است.