وضعیت زنان ایرانی در دورة پس از انقلاب اسلامی، همواره موضوع بحث و گفتوگو بوده است. این مباحث مربوط به موقعیت، کارکرد، حقوق و نیز چهرة اجتماعی آنان میشوند. همانطور که میدانیم، هر نوع تغییر و تحول اجتماعی متاثر از افراد و گروههایی است که آن جامعه را تشکیل میدهند. در این زمینه، به ویژه وضعیت زنان ایرانی قابل توجه است. از میان این زنان که به طور کلی اعضای غیر فعال و خاموش جامعه و البته اکثریت آن را تشکیل میدهند، برخی با گذر از قوانین عرفی جامعه، در عرصه های فعالیت اجتماعی شرکت جسته، و گاه نیز پلههای ترقی را تا سطوح بالا طی میکنند. این مقاله سعی دارد تا در پنج پردة متفاوت، نگاه و شیوة تفکر برخی از چهرههای زن ایرانی را که در گسترة ادبیات فارسی به مطا لعات اجتماعی میپردازند، بررسی کند.