دانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121the dimenshon of theory of post decolonization the novel of (Zakerat Ak Jasad) by Ahlam Al Mstaganemi and (Hamsayeha) by Ahmad Mahmoodبررسی تطبیقی اندیشه های پسااستعماری در رمان ذاکرة الجسد احلام المستغانمی و همسایه ها احمد محمود3073347484910.22059/jor.2019.214370.1435FAعلی اکبراحمدیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه پیامنور،
تهران، ایرانسهیلادارابیدانش آموختة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی، دانشگاه پیامنور،
تهران، ایرانJournal Article20160822the Literature is a culture extract and crystallization of the collective attitude of a nation to a time when the image is written or oral but One aspect that has been overlooked in contemporary literature, according to contemporary fiction ties with the political process is time. Postcolonial involved in the effects of colonialism on the cultures and societies. In this study, the famous novel(Hamsayeha) "neighbor" by Ahmad Mahmoud and the novel (Zakerat Al Jasad) "Memories of bady" Ahlam Al Mstghanmy been studied from the perspective of postcolonial reading ... The findings and analysis of postcolonial its components (East-West confrontation, the poor, the other, consciousness) suggest that Ahlam Al Mosteghanemi and Ahmed Mahmoud in the novel Thakirati Jasid and neighbors using direct and indirect interpretations seeks to explore and critique effort in order to destroy the identity and independence of neo-colonialism, political, cultural, social and economic Orient nations, especially Islamic countries.یکی از وجوهی که در ادبیات معاصر نادیده گرفته شده است، توجه به پیوندهای ادبیات داستانی معاصر با جریانهای سیاسی روزگار است. نقد پسااستعماری به مثابه جزئی از نقد فرهنگی به بررسی تأثیر سلطه استعمار بر فرهنگ ملتهای مورد استعمار بعد از پایان دوره استعمار میپردازد و درگیر تأثیرات و کنش استعمار بر فرهنگها و جوامع است. این پژوهش بر آن است تا با رویکرد ادبیات تطبیقی امریکایی به مطالعه و تحلیل رمانهای «همسایهها» از احمد محمود و داستان «خاطرات تن» از احلام مستغانمی، از منظر نظریة نقد پسااستعماری بپردازد. مقالة حاضر بر آن است تا با تحلیل مولفههای پسااستعماری (تقابل شرق و غرب، فرودست، دیگری، آگاهی) و پاسخ به این سؤال که گفتمان پسااستعماری چه اهدافی را دنبال میکند؟ نشان دهد که مستغانمی و احمد محمود در این دو رمان با استفاده از تعبیرهای مستقیم و غیرمستقیم در صدد کشف و نقد تلاشهای استعمار نوین در جهت نابودی هویت و استقلال سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ملل مشرقزمین، خصوصاً کشورهای اسلامی است.https://jor.ut.ac.ir/article_74849_eb41a844078e1b094553c6d1cef4643f.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121Semantic and Aesthetic Analysis in Prose Poem: Based on Adonis and Ounsi el-Hajj’s Theoriesواکاوی چیستی معنا و زیبایی در «قصیدة النثر» (با تکیه بر اندیشه های ادونیس و انسی الحاج)3353567485010.22059/jor.2017.211116.1413FAفرشیدترکاشونداستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)،
قزوین، ایرانJournal Article20160702Prose poem is a literary genre that become commonly practiced due to French literature and the Lebanese journal of Poetics. Despite pros and cons toward such genre, it is within the contemporary Arabic poetry and criticism. This article considers the quiddity, aesthetic, and reading of prose poetry significant in relation to meaning. The beauty of the prose poem can be sought in a different way and exploration of meaning. In this research, the fundamental question is based on the nature of this type of genre and how to understand its aesthetic aspects. To comprehension its meaning a complete dissociation of the traditional literary thinking is required. The formation of prose poem in Arabic is founded on semantics embarked by poets such as Adonis and Ounsi el-Hajj on fields of ontological and philosophical hermeneutics. It sets the ground for broad and continuous creation of semantics. <br /><br />Keywords: Prose poem, “Poetics”, Ounsi el-Hajj, Adonis, Semantics, Aesthetics, Hermeneutic.«قصیده النثر» یک نوع ادبی است که توسط مجلة لبنانی «شعر» و متأثر از ادبیات فرانسوی رواج یافت. این نوع ادبی صرف نظر از موافقان و مخالفان آن، در عرصة شعر و نقد معاصر عربی حضور دارد. در این مقاله چیستی قصیده النثر و زیبایی و خوانش آن که در پیوند با معناست اهمیت دارد. زیبایی قصیده النثر را به نوعی متفاوت و با کنکاش در عالم معنا باید جستوجو کرد. در این پژوهش سؤال اساسی مبتنی بر چیستی این نوع ادبی و چگونگی درک زیبایی در آن است. فهم چیستی قصیده النثر در گرو گسست کامل از تفکر ادبی سنتی است، قصیده النثر در زبان عربی به جهت هویت معنایی شکل گرفته در آن از سوی شاعرانی چون: ادونیس و انسی الحاج به عرصة رویکردهای هستی شناسختی و هرمنوتیک فلسفی قدم نهاده است. قصیده النثر بستری است برای آفرینندگی گسترده و پیوسته در عالم معنا.https://jor.ut.ac.ir/article_74850_bfec56a55a519058ea4926219927bff1.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121A comparative analysis of Bram Stoker's Dracula and Zahaak's mythبررسی تحلیلی - تطبیقی رمان دراکولای برام استوکر و اسطورهی ضحّاک3573847485110.22059/jor.2017.217611.1460FAمحمودرضایی دشت ارژنهدانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز،
شیراز، ایرانالیاسقادریکارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اهواز،
اهواز، ایران0000-0003-4833-4045Journal Article20161011A comparative analysis of Bram Stoker's Dracula and Zahaak's myth<br /><br /><br />In this query the authors after analyzing and comparing the horrific novel Dracula and the ancient myth Zahaak concluded that two works have many similarities in contrary to their heterogenous superstructure. The basic principles of Zahaak myth are manifested in the contemporary novel Dracula as in both works the antiheroes are ugly and demon, in both of them, the antiheroes return to the world after the death or release of the captivity and going to ruin the world and love the darkness, in both of them anima, wise master and shadow have activity action, in both of them the antiheroes convey devilish spirit to others and anima release from the shadow or in the other words, rain clouds is released from the drought dragon and in both of them, antiheroes are cannibal, sorcery and being metamorphosis.<br />Key words: Dracula, Zahak, Anima, Pure wisdom, Shadow, Returning again, Devilish spirit, metamorphism, Witchcraft, cannibalismدر این جستار نگارندگان با واکاوی و مقایسهی تحلیلی تطبیقی رمان مخوف دراکولا اثر برام استوکر و اسطورهی کهن ضحاک، به این دریافت رسیدهاند که دو اثر یاد شده علیرغم روساخت ناهمگونشان، در بسیاری از موارد همگوناند و شاخصههای بنیادین اسطورهی ضحاک، در رمان معاصر دراکولا به شکلی برجسته تبلور یافته است؛ چنانکه در هر دو اثر ضد قهرمانان (دراکولا و ضحاک)، زشتچهر ودیوصفت هستند، در هر دو، ضد قهرمان پس از مرگ یا اسارت در بند، دیگربار به جهان برمیگردد و تباهی پیشه میکند، در هر دو، ضد قهرمانان، عاشق تاریکی و ظلمتاند، در هر دو، پیر خرد، آنیما و سایه کنش فعالانهای دارند، در هر دو ضد قهرمانان روح اهریمنی خود را به دیگران انتقال میدهند، در هر دو آنیما از چنگ سایه رها میشود و یا به تعبیری دیگرگونه، ابرهای بارانزا از اسارت اژدهای خشکسالی آزاد میگردد، در هر دو ضد قهرمانان آدمخوار هستند و در گذر زمان دچار مسخ میشوند و به جادوگری روی میآورند.https://jor.ut.ac.ir/article_74851_c3cc8083817ee911bdc9f85e47d0b045.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121The Study of Shahriar’s “Hazyane Del” from the perspectives of Romanticism and Surrealismبررسی منظومه «هذیان دل» شهریار از منظر مکاتب رمانتیسم و سوررئالیسم3854107485210.22059/jor.2019.214044.1433FAمهدیرمضانیدانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی،
تهران، ایرانسعیدفرزانهاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد سراب،
سراب، ایرانJournal Article20160815با وجود اختلافات میان ادبیات ملل مختلف جهان، روحی واحد بر آنها حاکم است چراکه در حوزههای گوناگون درهم تأثیر گذاشته و از هم متأثرند. از جمله موضوعاتی که از اروپا نشأتگرفته و به طور اخص بر ادبیات معاصر ایران سایه افکند، مکاتب ادبی است؛ تاجایی که شاعران و نویسندگان زیادی را تحت تأثیر خود قرار داد؛ در این میان شهریار، به عنوان بزرگترین شاعر کلاسیک معاصر، به خاطر آشنایی به زبان فرانسه و به تبع آن تتبع درآثار ادبی غرب به خصوص شاتو بریان و حشرونشر با اشخاصی مثل نیما، عشقی، میرزا جعفرخامنهای و صادق هدایت، به شدت از مکاتب مختلف ادبی اروپا متأثر شده و آثار ارزشمندی را – که تحت عنوان مکتب شهریار مشهور است- خلق کرد؛ از جمله این آثار که تفاوت فاحش با سبک ذاتی و شخصی شهریار دارد و ذهن خواننده را به طرف کشف این تفاوتها، سوق میدهد، منظومه هذیان دل است. نوشتۀ حاضر بر آن است که با بهرهگیری از شیوۀ استقرایی و بازخوانی دقیق این منظومه، به این پرسشهابا وجود وجوه اختلاف میان ادبیات ملل جهان، روحی واحد بر آنها حاکم است؛ چراکه در حوزههای گوناگون درهم تأثیر گذاشته و از هم متأثرند. از جمله موضوعاتی که از اروپا نشئتگرفته و به طور اخص بر ادبیات معاصر ایران سایه افکند، مکاتب ادبی است؛ تاجایی که شاعران و نویسندگان زیادی را تحت تأثیر قرار داد؛ در این میان شهریار، به عنوان یکی از شاخصترین شاعران کلاسیک معاصر، به سبب آشنایی با زبان فرانسه و به تبع آن تتبع در آثار ادبی غرب، به خصوص شاتوبریان و حشرونشر با اشخاصی مثل نیما، عشقی، جعفرخامنهای و صادق هدایت، به شدت از مکاتب مختلف ادبی اروپا متأثر شده و آثار ارزشمندی را – که با عنوان مکتب شهریار مشهور است- خلق کرده است؛ از جمله این آثار که تفاوت فاحش با سبک ذاتی و شخصی شهریار دارد و ذهن خواننده را به طرف کشف این تفاوتها، سوق میدهد، منظومة هذیان دل است. نوشتة حاضر بر آن است با استناد به نظریههای موجود در کتب معتبر در زمینه مکاتب ادبی و بهرهگیری از شیوة استقرایی و بازخوانی دقیق این منظومه، به این پرسشها پاسخ دهد که آیا این منظومه، متأثر از مکتب خاصی است یا در آفرینش آن، شاعر از انواع مکاتب متأثر بوده؟ حاصل پژوهش نشان میدهد، که در این منظومه علاوه بر وجود مبانی رمانتیسم، رد پای مکتب سوررئالیسم نیز به وضوح قابل رؤیت است.https://jor.ut.ac.ir/article_74852_afffcfa3f4194aefa266a0301d7fa95f.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121Intertextual study of Mantiq-ot-Teir's seven valleys of love in "The man-trunk and his traveler" of Andrée Chédidبررسی بینامتنی هفت وادی عشق منطق الطیر عطار در «مرد نیم تنه و مسافرش» از آندره شدید4114327485310.22059/jor.2017.233087.1522FAابراهیمسلیمی کوچیدانشیار ادبیات تطبیقی دانشکدة زبانهای خارجی، دانشگاه اصفهان،
اصفهان، ایراننیکوقاسمیدانشجوی دکترای ادبیات فرانسه، دانشکدة زبانها و ادبیات خارجی، دانشگاه تهران،
تهران، ایران0000-0002-4661-5997Journal Article20170510The search of love and perfection is one of the main topics of cultural and artistic heritage of the world. The cosmopolitan aspect of this issue justifies its influence on the works of several writers. Mantiq-ot-Teir of Attar illustrates this subject in the form of “seven valleys of love”. Andrée Chédid, the french language writer, has also demonstrated this process in one of her short stories named “The man-trunk and his traveler”. She represents in this story the life of two characters who complete each other, and at last they become unified. In fact, we can distinguish implicitly the seven valleys of love in this story as the same order mentioned in Mantiq-ot-Teir. Therefore, a comparative study of these texts, by profiting from the theoretical bases of Riffaterre’s intertextuality, lets us finding the similarities between the viewpoints of Attar and Chédid concerning seven valleys of love and verifying the why and wherefore of resemblances and commun features of this subject.جستجوی عشق و رسیدن به کمال یکی از اصلیترین بنمایههای میراث ادبی و هنری جهان است. جهانشمول بودن این درونمایه ازجمله عللی است که باعث شده این مفهوم در آثار نویسندگان متعدّدی از فرهنگهای مختلف منعکس شود. منطقالطیر عطّار، این مفهوم را در قالب «هفت وادی عشق» که بیانگر سیر صعودی انسان برای رسیدن به کمال است، به تصویر کشیده است. آندره شِدید، نویسندة لبنانی فرانسویزبان، در داستان کوتاه «مرد نیمتنه و مسافرش»، جستجوی کمال و محبّت را در قالب زندگی دو شخصیت کمالجو، که در نهایت به اتّحاد میرسند، ترسیم نموده و هفت وادی عشق به طور تلویحی در این متن، با همان ترتیب مورد نظر عطّار ارایه شده است. بررسی تطبیقی این دو اثر با توجّه به بایستههای نظری بینامتنیت ریفاتر، میتواند راهگشای یافتن نقطهنظرات مشابه آندره شِدید و عطّار در ارتباط با موضوع هفت وادی عشق و بررسی چیستی و چرایی همپیوندیهای بازنمودِ این مفهوم نزد دو نویسنده باشد.https://jor.ut.ac.ir/article_74853_d4dca52af2e96a3bbf156f47d16b6ec4.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121Postmodern writing in Malakut, novel of Bahram Sadeghi, and Interregation written by J.-M.G. Le Clezioنوشتار پستمدرن در دو رمان ملکوت اثر بهرام صادقی و صورت جلسه اثر ژان-ماری گوستاو لوکلزیو4334547485410.22059/jor.2018.236111.1538FAمریمشیبانیاناستادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه فردوسی مشهد،
مشهد، ایرانالهامنیک روشدانش آموخته کارشناسی ارشد گروه زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه فردوسی مشهد،
مشهد، ایرانJournal Article20170620Bahram Sadeghi and Jean-Marie Gustave Le Clézio are both innovative contemporary writers. Considering that these two writers are pioneers of the postmodern period of fiction in their countries, and that during this time, they wrote their two famous novels, Malakut (1350) and Interrogation (1963), this question is to be seen : to what extent postmodern writing components are similar in their mentioned works? It is worth noting that the social and historical conditions for the writing of these two novels strengthen their similarity assumption: Interrogation was written after Algerian war and Malakut was created after the coup d’état of August twenty eight. Examining the affinities between these two novels could be also interesting because the postmodern concept is not the same in different cultures and societies. In this paper, based on the most common elements of postmodern writing in these two works, we study the theme of death thought, duality and contradiction, and finally, the enigmatic aspect of the narration.بهرام صادقی و ژانماری گوستاو لوکلزیو هر دو از نویسندگان سنتشکن و نوآور معاصرند که، همانند هر یک از بزرگان علم و ادب، بر نویسندگان پس از خود نیز تأثیرگذار بودهاند. با توجه به اینکه این دو نویسنده از پیشگامان عصر داستاننویسی پسامدرن به شمار میروند و در یک برهة زمانی دو رمان مشهور خود، ملکوت (1350) و صورتجلسه (1963) را به نگارش درآوردهاند، این سؤال مطرح میشود که تا چه اندازه مؤلفههای نوشتار پسامدرن در این دو اثر همسویند. شایان ذکر است، شرایط اجتماعی و تاریخی زمان نگارش این دو رمان به فرضیة شباهت آنها قوت میبخشد: صورتجلسه پس از جنگ الجزایر و ملکوت پس از کودتای 28 مرداد نگاشته شده است. مطالعة نزدیکی نوشتار پسامدرن در این دو رمان از این جهت جالب توجه است که مفهوم پسامدرن در فرهنگها و جوامع گوناگون یکسان نیست. در این مقاله، با تکیه بر شاخصترین مؤلفههای پستمدرنِ مشترک در این دو اثر به مطالعة درونمایة مرگاندیشی، دوگانگی و تناقض و در نهایت، بُعد معماگونة روایت میپردازیم.https://jor.ut.ac.ir/article_74854_b7a60c384bed43748c99d979698c60d1.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121Mother and The Sprawling City: a modern metaphor in Emile Verhaeren’s poetryمادر و شهرهای رشد یابنده : استعاره ای مدرن در سروده های امیل وِرهارن4554707485510.22059/jor.2019.262937.1799FAمانداناصدرزادهدانشیار گروه زبان وادبیات فرانسه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران،
تهران، ایرانJournal Article20190120Abstract<br />Abstract<br />The present study aimed to provide a fresh reading of Emile Verhaeren’s Les Campagnes Hallucinées (1893) and Les Villes Tentaculaires (1895) in light of psychological criticism. The concept of city in his work in meaningfully linked to the metaphor of mother and manifests different and sometimes contradictory aspects: city as mother (an embodiment of strength), the manifestation of ferocity and terrible male mother as the herald of simultaneous life and death. It seems that retrieving the desire, the sole path to the reconnaissance of spiritually suffering human, constitutes a symbol , image and reflection of malevolent mother and a trigger for insatiable desires.But the question is whether the world question will eventually be freed from thee dominance of cities. In the recent poems, freedom from the dominance of Godmother is the expression of the unconscious desire, which does not stand much chance in the face of its stunning power.هدف از نوشتار حاضر بازخوانی دشتهای وهمآلود شهرهای رشد یابنده 1895 اثر امیل ورهارن در پرتو نقد روانشناختی است. در این سرودهها تصاویر حوزة ناخوداگاه به شهری جان میدهند کههیولاوار پیش میرود و پیکرش را فربهتر میکند. انگارة شهر به نحو معناداری با استعارة مادر پیوند دارد و وجوه متعدد و متضادی را برمینمایاند: مظهر صلابت در مقام مادر- شهر از یک سو، مظهر درندهخویی و مادر نرینة هولناک از دیگر سو، نیز تجلیبخش زندگی ابدی و بازتابدهندة تصویر مرگ توأمان. به نظر میرسد که تنها راه خودیابی انسان روان رنجه در شهر، نماد مادر بدنهاد و خیزانندة امیال سیریناپذیر، این باشد که میل به بودن را از نو بیاموزد. پرسش جهانی سرانجام رهیدهاز سلطة شهرها؟ در مؤخرة سرودهها مبین آرزوی ناخودآگاه رهایی از سلطة ایزدبانوی مادر است، آرزویی که در برابر قدرت خیره کنندة او چندان سر برنمیآورد.https://jor.ut.ac.ir/article_74855_31d9979ac592b5ecc27d321f09ca0be0.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121A formalistic approach to Matran and Sepehri’s poetry from the perspective of Deviation and Defamiliarizationبررسی و نقد صورتگرایانه شعر خلیل مطران و سهراب سپهری از منظر هنجارگریزی و آشنایی زدایی4714947485610.22059/jor.2019.206139.1381FAعلیصیادانیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان،
تبریز، ایران0000-0001-5773-6092علیرسولیدانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه علامه طباطبائی تهران،
تهران، ایرانعلیخالقیدانشجوی دکترای زبان و ادبیات عربی دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین،
قزوین، ایرانJournal Article20160613Text-based approaches in the study of literary texts of the early twentieth century emerged under the influence of linguistics-based approaches in which The Russian linguists and the school formalism had the most contribution in the changes in literary criticism of twentieth-century. In the way that in the analysis of literary texts they believed that all the valuable things of a literary work are hidden in itself and factors such as historical containers, construction of a literary work or the purpose of it and the importance of the poet's life are the later priorities. Formalism is manifested in the literature of different nations, especially in Russian literature with the advent of great figures such as Jakobson,Shklovsky etc. and in Arab literature owes to the term oriented efforts of great figures such as Jahez and Ghodame ebne Jafar and Abdul Ghaher Jurjani. And its signs in contemporary Arab literature are visible in the works of great figures such as Amin Nakhla, SalahAbdul Saboor etcرویکردهای متنمحور در بررسی متن ادبی اوایل قرن بیستم تحت تأثیر، دیدگاههای مبتنی بر زبانشناسی، شکل گرفتند. در این میان زبانشناسان روس و مکتب فرمالیسم روسی در تحول نقد ادبی قرن بیستم سهم بسزایی داشتند. به گونهای که در تحلیل متن ادبی معتقد بودند که تمام چیزهای ارزشمند یک اثر در خودش نهفته است و عواملی مانند شرایط تاریخی ایجاد یک اثر ادبی، یا هدف از آن و زندگی شاعر در درجات بعدیِ اهمیت، قرار دارد. از آنجا که «آشناییزدایی» ازمهمترین اصطلاحات مکتب فرمالیسم است که مقصود از آن در حوزة ادبیات، کار بردن شگردهای مختلف هنری است که زبان ادبی را برای مخاطبان، بیگانه میسازد، عادتهای زبانی آنان را به هم میریزد، و از این طریق مدت زمان ارتباط با متن و فرایند ادراک آن را طولانیتر و لذت بخشتر مینماید. و در گام بعدی فرمالیستها اصطلاح «هنجارگریزی» را مطرح ساختند و مدّعی شدند که «آشناییزدایی» در زبان شعر از طریق «هنجارگریزی»: یعنی عدول آگاهانه از زبان معیار و متعارف صورت میگیرد. پژوهش حاضر، سرودههای دو شاعر معاصر عربی و فارسی یعنی خلیل مطران و سپهری را از نظرگاه نقد صورتگرایانه از منظر آشناییزدایی و هنجارگریزی که براساس مکتب فرانسوی ویلمن است مورد بررسی و نقد قرار میدهد؛ و از آنرو که شاخصة اصلی شعر هر دو شاعر کاربستِ شگردهای یاد شده است، بررسی متن شعری این دو شاعر نشان از آن دارد که شعر سهراب؛ آب حیاتی در رگِ سنّتهاى تکرارى ادبیات بود و مبانى جدیدى براى علوم ادبى فارسی در پی داشت، امّا در مقایسه با سهراب، زبان شعری مطران، زبانی ورای زبان عادی و معمولی است، بلکه در کنار آشناییزدایی از زبان مأنوس، جانب رسانگی را نیز رعایت کرده است، یعنی خواننده بعد از تأمل، معنی مکتوم را کشف میکند. در این جستار نگارندگان با روش توصیفی تحلیلی به پردازش دادهها میپردازند.https://jor.ut.ac.ir/article_74856_0f5771fd34140bffa7cfce345324d69b.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121The review of “ Maasum e Avval” – The First Immaculate-, a short story by Houshang Golshiri; based on structural narratology techniques of Gerard Genetteبررسی داستان کوتاه معصوم اول اثر هوشنگ گلشیری بر اساس مؤلفههای روایتشناسی ساختارگرای ژرار ژنت4955227485710.22059/jor.2019.211949.1416FAپروانهعادل زادهعضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز،
تبریز، ایرانمهدیدریائیدانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز،
تبریز، ایرانکامرانپاشایی فخریعضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز،
تبریز، ایرانJournal Article20160721Concerning the time component in the review of the story indicated that the quality of the events narrated in the text is slightly different from the fictional level and the text except in three phenomena have no other time disparity and it is in chronological order. <br />This time disparity is toward immediate past and in some cases is toward distant past and scope of the disparity is also subject to the short period of time. Time allocated in the narrative text comparing to time spent for the events in the story is shorter and the text has a positive acceleration. The Frequencies are singular, repeated and echoed. The narrator enjoys the communicative, approval and ideological roles.. <br />Considering the voice component, the author applied the first person, implicit I, objective I, I champion and also second-person in the narration within the story and in telling the story he has used the omniscient dramatic narration.بررسی داستان معصوم اول، اثر هوشنگ گلشیری با روش تحقیق ساختاری، با استفاده از آرای روایی ژنت در مؤلفة زمان نشان داد نقل رخدادها در متن روایی تفاوت اندکی با سطح داستانی دارد. متن جز در سه رخ داد زمانپریشی چندانی ندارد و دارای نظم تقویمی است. برد زمانپریشی به سمت گذشتة نزدیک و در چند مورد به سمت گذشتة دور، دامنة زمانپریشی مشمول بر زمان اندکی است. متن برخوردار از شتاب مثبت است. بسامدها از نوع مفرد، مکرر و بازگو است. در مؤلفة وجه، نویسنده برای استفاده از فاصله، از گفتار مستقیم، گفتار غیرمستقیم، گفتار غیرمستقیم آزاد و سخن روایتشده بهره برده است. راوی از نقشهای ارتباطی، گواهیدهنده و ایدئولوژیک برخوردار است. کانونهای صفر، کانون درونی از انواع ثابت، متغیر و چندگانه و کانون خارجی مطابق طبقهبندی ژنت در روایت موجود است. در مؤلفة صدا، مؤلف، در روایت درونداستانی از نوع اول شخص، منِ ضمنی، منِ عینی و منِ قهرمان و همچنین دوم شخص و در روایت برونداستانی از دانای کل نمایشی بهره برده است.https://jor.ut.ac.ir/article_74857_a0d8da28915d6a20094b4ce3f8b3bf48.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121Challenge of the isolationist hero in the face of modern life: Discourse and narrative analysis of Jalal Al-e Ahmed's The Cursing of the Land novel and Le Clézio's The Interrogationچالش قهرمان انزواطلب در مقابله با زندگی مدرن: تحلیل گفتمان و روایت در رمان نفرین زمین اثر جلال آل احمد و صورت-جلسه اثر لوکلزیو5235427485810.22059/jor.2020.295107.1930FAفریدهعلویدانشیار دانشکده زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران،
تهران، ایرانسید احسانحسینیدانشجوی دکترای زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تهران،
تهران، ایرانJournal Article20200101The isolationist hero in the romantic work has a bright front. The Romantic hero explores the inside by exploring the world and contacting nature. This action is not necessarily in the face of modernity, but rather reflects the nostalgia of humanity far removed from its roots and nature. In the twentieth century, under the influence of writers like Proust and Joyce, the hero's isolation and introspection again came into being, which was quite different from romantic isolation. Here, the quest for identity in the modern world becomes a major challenge for the hero and writer. In this article, we seek to elucidate the style of isolation of the hero with the modern world and to show how isolation has enabled a resistance to the modern world and its imposed values, by examining the narrative and enunciative analysis of the two novels, Cursing of the Land by Al-e Ahmad and the Interrogation by Le Clézio.قهرمان انزواطلب در آثار رمانتیک جلوة درخشانی دارد. قهرمان رمانتیک با پشت کردن به دنیا و تماس با طبیعت به کاوش در درون خود میپردازد. این کنش لزوما در مواجهة با مدرنیته نبوده بلکه بیشتر بیانگر نوستالژی انسان دورافتاده از ریشهها و طبیعت را بازمینمایاند. در قرن بیستم و تحت تاثیر نویسندگانی چون پروست و جویس بار دیگر انزوا و دروننگری قهرمان رواج یافت که اینبار کاملا متفاوت با انزوای رمانتیک بود. در اینجا جستجوی هویت در دنیای مدرن به چالش اساسی قهرمان و نویسنده بدل میشود. در این مقاله برآنیم تا با بررسی شیوة روایت و گفتهپردازی دو رمان <em>نفرین زمین</em> جلال آل احمد و <em>صورت-جلسه</em> ژان ماری گوستاو<em> </em>لوکلزیو در پژوهشی تطبیقی، که بر نظریات دومینیک منگونو پیرامون گفتهپردازی و سبکشناسی استوار میباشد، نسبت انزوای قهرمان با جهان مدرن را روشن ساخته و نشان دهیم که چگونه انزوا توانسته به امکانی برای مقاومت در مقابل جهان مدرن و ارزشهای تحمیلی آن تبدیل شود. تطبیقی بودن پژوهش به ما امکان گستردن افقهای آن و فراهمکردن بستری برای درک اشکال مختلف مقاومت در برابر زندگی مدرن به عنوان یک سبک زندگی سلطهگر و همسانساز با توجه به تفاوتهای فرهنگی شرقی-غربی را فراهم میآورد.https://jor.ut.ac.ir/article_74858_f0892fedf16972079eb682d99dc06fa5.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121Study and Comparing translation of Khayyam's Rubaiyat by Fitzgerald with Peter Avery and John Heath's Translationبررسی و مقایسة ترجمه رباعیات خیام از فیتزجرالد با ترجمه پیتر ایوری و جان هیث))5435647485910.22059/jor.2019.140648.1331FAمحمودکمالیاستادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور تهران،
تهران، ایرانسید جمال الدینمرتضویاستادیار زبان و ادبیات فارسی، گروه ادبیات داستانی دانشکده ادبیات و علوم انسانی
دانشگاه شهرکرد،
شهرکرد، ایراناعظمپوینده پورمربی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور،
شهرکرد، ایرانJournal Article20160112Literary translation and especially Poetry translation is very difficult and many people are of the opinion that it is impossible. Moreover, Persian Poetry has a special figures of speech, rhythm and prosody and is more difficult to translate. Rubaiyat of Khayyam is one of the literary masterpieces that is full of spirit of Iranian Culture and cannot be translated easily. Nevertheless, many translators from different language have tried to translate these poems to their language. For example, English translation of Rubaiyat of Khayyam by Edward Fitzgerald and Peter Avery and John Heath.Translation method of Edward Fitzgerald is free and Avery and Heath’ method is literal and has be done about hundred years after Fitzgerakd’s translation. In this research, we study and compare Fitzgerald's translation with Avery's one to show the strong and weak points of each translation and understand which translation has been more successful in transforming poetic conception of Khayyam's thought and who understand better the conception of Rubaiyat.ترجمة ادبی و بهویژه ترجمة شعر از حساسیت و دشواری ویژهای برخوردار است تا آنجا که برخی آن را امکانناپذیر دانستهاند. در این میان شعر فارسی با برخورداری از ظرایف، صنایع ادبی و وزن و عروض ویژه خود، ترجمهپذیری خود را سختتر کرده است. رباعیات خیام نیز یکی از شاهکارهای ادبی است که سرشار از روح فرهنگ ایرانی است و به آسانی تن به ترجمه نمیدهد. با این وجود مترجمان زیادی از زبانهای مختلف، سعی کردهاند تا این اشعار را به زبان خود ترجمه کنند. از میان آنها، میتوان ترجمة انگلیسی ادوارد فیتزجرالد و پیتر ایوری و جان هیث استابس از رباعیات خیام را نام برد. ترجمة ادوارد فیتزجرالد آزاد و ترجمة ایوری و هیث تحتاللفظی است و حدود صد سال بعد از ترجمة فیتزجرالد صورت گرفته است. در این پژوهش به بررسی و مقایسة ترجمة فیتزجرالد با ترجمة ایوری و هیث میپردازیم تا نکات ضعف و قوت هر کدام نشان داده شود و این نکته معلوم شود که کدام ترجمه در انتقال مفاهیم مورد نظر خیام موفقتر بوده و کدام مترجم مفهوم رباعیات را بهتر فهمیده است. کدام ترجمه یک ترجمة تحتاللفظی است و مترجمان تا چه حد مفاهیم رباعیات را مطابق فرهنگ خود ترجمه کردهاند و به اصطلاح بومیسازی تا چه حد در ترجمة مترجمان تاثیر گذاشته است؟ گلایههای و اعتراضهای خیام تا چه حد در ترجمه منعکس گردیده و سرانجام اینکه کدام ترجمه را میتوان معادل رباعیات خیام در نظر گرفت، نه برداشتی آزاد از شعر او.https://jor.ut.ac.ir/article_74859_8f3a5fb08d08f25a345091dbd63265d0.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121The octavio paz ’s sunstone and its effect on Shamloo ’s mind and speech"سنگ آفتاب" اکتاویو پاز و تأثیر آن بر ذهن و زبان شاملو6545827486010.22059/jor.2017.223395.1479FAمریممحمودیدانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان،
دهاقان، ایراناحمدخادمیدانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان،
دهاقان، ایرانJournal Article20161224The Octavio Paz ’s sunstone is one of the letters that has borrowed to Shamloo and helped him to obtain a new and dependent speech .this debt sometimes is full of passivity so that more than using and reflecting the words, concepts and images like a mirror conduce to equality in syntactic structure and sometimes this similarity is so deep that conduce to create great news and causes to escape from written regulations of speech system the deep presence of principles of Octavio’ s thinking school in some poems of Shamloo avoid far readers from gaining and realizing his secondary system of mind and his speech he under the effect of Paz instead of creating a surrealistic situation create a deep surrealistic concept in his poems and sometimes under the effect or in impressible of Octavio present spiritual and ideological syntactic combinations which are based on content and spatial logic or think <br />Shamloo exactly like Paz has specific attention to time and escaping from it and both oسنگ آفتاب اکتاویو پاز، یکی از آثاری است که شاملو را در راه رسیدن به زبانی مستقل و تازه، وامدار خود میسازد. این وامداری گاهی چنان منفعلانه است که علاوه بر کاربرد آینهوار مفاهیم و واژگان و تصاویر، به توازی در ساختارهای نحوی نیز ختم میشود و گاهی چنان عمیق است که به آفرینش خبر عظیم میانجامد و موجب گریز شعرش از قراردادهای مألوف نظام بلاغی میگردد. تعمق مبانی مکتب اکتاویو پاز در پارهای از اشعار شاملو، مخاطبان را از رسیدن به نظام ثانوی ذهن و زبانش دور میکند. وی در تأثیرپذیری از پاز، به جای ایجاد فضایی سوررئالیستی، عمقی سوررئالیستی به اشعار خود میبخشد. گاهی تحت تأثیر پاز، ترکیبهای عاطفی و فکریای ارائه میکند که مبتنی بر منطقی حجمی – فضاییاند. شاملو نیز بهسان پاز، توجهی خاص به زمان و گریز از آن دارد و هر دو به دنبال فرازماناند اما واقعیت برتر حاکم بر فرازمانی شعر پاز والاتر است. البته عقلگرایی و عقلگریزی، شاملو و پاز را در تعارض با یکدیگر قرار میدهد. بیشترین تأثیر پاز بر شاملو در سه مجموعة ابراهیم در آتش، دشنه در دیس و ترانههای کوچک غربت وی به چشم میخورد و شعر در لحظه را میتوان نمونة موجز سنگ آفتاب برشمرد.https://jor.ut.ac.ir/article_74860_198cc95cd5a576ef02eae1ceba66fa1e.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121Archetypal heroic journey in Bahram Sadeghi,s Malakutسفر قهرمانی کهنالگویی در ملکوت بهرام صادقی5836107486110.22059/jor.2019.128635.1243FAسولمازمظفریمدرس زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فرهنگیان،
تهران، ایرانJournal Article20150726Archetypal heroic journey in Bahram Sadeghi,s Malakut<br />Abstract<br />Archetypal criticism is one of the modern literal theories based on psychological theories based on Jung ideas. While studying and examining the archetypes of a work, it is revealed, in this type of criticisms how they are understood by the author. Based on these studies, heroic journey is possible in order to achieve the perfection and individuality dream. The present article aims to review Malakut by Bahram Sadeghi from the perspective of archetypal criticism relying on the fundamentals of Carol.S.Pearson and Huo.k.Marr are based on 12 archetypes of awakening heroes. The author tries to introduce these archetypes briefly and also show the fictional characters manifesting these archetypes, following individuation and taking heroic journey. The findings show that Malakut is full of archetypes and due to its psychological approach, it can be analyzed based on archetypal theories. <br />Keywords: Archetypal criticism, heroic journey , Archetypes, Malakut, Bahram Sadeghiنقد کهنالگویی از نظریههای مدرن نقد ادبی و مبتنی بر نقد روانشناختی است که براساس آرای یونگ بنا شده است. در این نوع نقد، ضمن مطالعه و بررسی کهنالگوهای یک اثر، چگونگی جذب آنها توسط ذهن خالق اثر نشان داده میشود. برپایة این مطالعات، سفر قهرمانی برای رسیدن به کمال فردیت با تکیه بر حضور کهنالگوها در زندگی هر فرد میسر است. هدف پژوهشگر، بررسی رمان ملکوت نوشتة بهرام صادقی از منظر نقد کهنالگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول. اس. پیرسون[1] و هیو. کی. مار[2] برپایة کهنالگوهای دوازدهگانه بیداری قهرمان درون است. پژوهشگر ضمن آشنایی اجمالی با این کهنالگوها، نشان میدهد شخصیتهای داستانی نیز با تجلّی این کهنالگوها میتوانند در فرایند تفرّد گام مینهند و سفر قهرمانی را پیش میگیرند. نتایج این مقالة تحلیلی و توصیفی نشان میدهد در رمان ملکوت شخصیتی ضدقهرمان سفر درونی را طی میکند و این اثر به دلیل رویکرد روانشناسی خود، برپایة نظریات کهنالگویی قابل تحلیل است.<br /> <br />[1]- Carol.S.Pearson<br />[2]- Heu.K.Marhttps://jor.ut.ac.ir/article_74861_f218e6780fa3a4950872f48c04346cf6.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121The comparative study of universe, god and death in two work Masnavi –e- manavi of Molana Jalal –e- din Balkhi and Contemplations of Victor Hugoمطالعۀ تطبیقی جهان، خدا و مرگ در دو اثر «مثنوی معنوی» «مولانا» و «تأملات» «هوگو»6116387486210.22059/jor.2017.202610.1363FAلیلامیرمجربیاناستادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان،
اصفهان، ایرانصفوراترک لادانیاستادیار گروه زبان فرانسه و روسی دانشگاه اصفهان،
اصفهان، ایرانJournal Article20160406نوشتار حاضر پژوهشی است تحلیلی _ تطبیقی دربارۀ اندیشهها و اعتقادات «مولانا جلالالدین محمد بلخی» بزرگ مرد شعر و ادب و عرفان اسلامی ایران زمین و «ویکتور هوگو» نمایندۀ شعر و شاعری رمانتیک قرن 19 میلادی در فرانسه. نگارنده در این تحقیق می-کوشد تا با تطبیق آراء و اندیشههای «مولانا» و «ویکتور هوگو» دربارۀ «خدا»، «جهان» و «مرگ» به نقاط تشابه و تفارق این دو جهانبینی بپردازد و به این نکته دست یابد که تغییر منطقۀ جغرافیایی و اجتماعی و نیز برهۀ تاریخی در آثار مطرح ادبیات جهان در حوزۀ ادبیات تطبیقی، سبب اختلال در حقیقت مانندی که این آثار در پی القای آن به مخاطب هستند، نمیشود. برای نیل به این مقصود از روش هم زمانی یا موضوع محور و از میان انواع آن از روش مضمون شناسانه استفاده گردیده است. <br />بدین منظور کتاب «مجموعه اشعار تأملات ویکتور هوگو» که به گونهای میتوان گفت معرف مکتب رمانتیسم به شمار میآید برای تحلیل و بررسی اندیشههای «هوگو» مبنا قرار میگیرد تا با آراء «مولانا» در «مثنوی معنوی» و «غزلیاتنوشتار حاضر پژوهشی است تحلیلی_تطبیقی دربارة اندیشهها و اعتقادات «مولانا جلالالدین محمد بلخی» بزرگ مرد شعر و ادب و عرفان اسلامی ایران زمین و «ویکتور هوگو» نمایندة شعر و شاعری رمانتیک قرن نوزدهم میلادی در فرانسه. نگارنده در این تحقیق میکوشد تا با تطبیق آراء و اندیشههای «مولانا» و «ویکتور هوگو» دربارة «خدا»، «جهان» و «مرگ» به نقاط تشابه و تفارق این دو جهانبینی بپردازد و به این نکته دست یابد که تغییر منطقة جغرافیایی و اجتماعی و نیز برهة تاریخی در آثار مطرح ادبیات جهان در حوزة ادبیات تطبیقی، سبب اختلال در حقیقت مانندی که این آثار در پی القای آن به مخاطب هستند، نمیشود. برای نیل به این مقصود از روش همزمانی یا موضوع محور و از میان انواع آن از روش مضمون شناسانه استفاده شده است. بدین منظور کتاب مجموعه اشعار «تأملات» «ویکتور هوگو» که به گونهای میتوان گفت معرف مکتب رمانتیسم به شمار میآید برای تحلیل و بررسی اندیشههای «هوگو» مبنا قرار میگیرد تا با آراء «مولانا» در «مثنوی معنوی» و «غزلیات شمس» تطبیق داده شود و بدین ترتیب دیدگاه الوهی هر دو اندیشمند بر اساس اشعارشان به اثبات رسد و به تبع آن به نزدیکی و قرین بودن وحدت اندیشة این دو جهانبینی منتج گردد.https://jor.ut.ac.ir/article_74862_4e11982153a67d16fd87a80b48d68733.pdfدانشگاه تهرانپژوهش ادبیات معاصر جهان2588-413124220200121Chorology of Sadegh Hedayats effects on the based
History of changes of humanگاهنگاری آثار روایی صادق هدایت بر پایهی «تاریخ تحولات بشر»6396567486310.22059/jor.2019.229182.1506FAسیامکنادریباشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی،
شیراز، ایرانکاووسحسنلیاستاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز،
شیراز، ایرانJournal Article20170305To be reflected The Attachment of sadegh hedayat to delay in the mankind’s history and culture in the many of his effects and maxims.<br /><br />Hedayat has tendency to division of chronological and periods of history in the his effects, minimum to the two reasons.<br />The first to reason his Attachment to the history and second, to mind terms of chronological which in that to be current history Romans<br />Don’t in this article, history indications in an effect, rather become to recover for the first time, indications of one extended way of periods of mankind’s history in the sixteen sadegh hedayat’s effects.<br />in the base, Afsane – ye – afarinesh, pedaran – e – adam, namak _ e – torki, tarikkhaneh, boof – e – koor, afarinegan, atash parast, takht – e – abounasr, parvin dokhtar – e – sasan, akharin labkhand, maziar, sayh moghol, topmorvari, haji agha, farad, singelele, to organize this periods.علاقة صادق هدایت به درنگ در تاریخ و فرهنگ بشری در بسیاری از گفتهها و نوشتههای او بازتاب یافته است. از همین رو در بیشتر آثارش بهگونهای آشکار یا پنهان، میتوان سایهای از تاریخ زندگانی انسان را یافت. هدایت دستکم به دو دلیل به زمانبندی و توجه به ادوار تاریخی در داستانهایش گرایش دارد: نخست به دلیل میل شخصیاش به مطالعات باستانگرایانه، و دوم، تحت تأثیر شرایط زمانی که بازار رمانهای تاریخی را در ایران گرم کرده بود. در مقالة پیش رو نشانههای تاریخی در یک اثر بررسی نشده، بلکه برای نخستین بار، نشانههای یک مسیر ممتد از مراحل گوناگون حیات بشری در شانزده اثر هدایت بازشناسی شده است. بر پایة این واکاوی، «افسانة آفرینش»، «پدران آدم»، «نمک ترکی»، «تاریکخانه»، «بوف کور»، «آفرینگان»، «آتشپرست»، «تخت ابونصر»، «پروین دختر ساسانی»، «آخرین لبخند»، «مازیار»، «سایة مغول»، «توپمرواری»، «حاجی آقا»، «فردا» و «س. گ. ل. ل» بررسی شده که هر یک به بخشی از مراحل پیشگفته اشاره دارند؛ و در مجموع خط ممتدی را از ابتدای تاریخ بشر تا انتهای آن ترسیم میکنند. اگر چنین انگارهای پذیرفته شود، بر پایة آن میتوان از نظمی تسلسلیافته در آثار داستانی صادق هدایت سخن گفت که رویکردی تاریخمدار را دنبال میکند.https://jor.ut.ac.ir/article_74863_c368994427ee508c7c0db8f2cfe0adfc.pdf