دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
چرایی جایگزینی عنوان رمان ژِه به ابله محله در ترجمه
197
220
FA
سعید
حاتمی
دانشگاه ولی عصر (عج)رفسنجان
saeed.hatami@rocketmail.com
رضا
بردستانی
روزنامه نگار
rezabardestani50@gmail.com
10.22059/jor.2016.61440
رمان ابله اثر فیودور داستایفکسی نویسندة صاحب نام قرن نوزده روسیه است و رمان ژِه اثری است از کریستین بوبن، نویسندة معاصر فرانسوی که در آخرین ترجمه، عنوان فارسی آن به ابله محله تغییر یافته است. در این جستار کوشیده شده است تا با مطالعهای تطبیقی، همراه با بررسی روانکاوانة شخصیت پرنس میشکین، قهرمان رمان ابله داستایفسکی، و اَلبَن، شخصیت اصلی رمان ژِه، از زاویه دیدی یکسان، برای این پرسش پاسخی بیابیم که با توجه به نظریههای رایج ترجمه، آیا تغییر عنوان در ترجمه، آن هم به تصور شباهتهای میان دو شخصیت اصلی رمانهای مورد بحث و این که برای نویسندگان دو اثر، جنبههای روانی شخصیتهای اصلی اهمیت ویژهای داشته است، توجیهی دارد یا نه؟ در آن صورت جایگزینی عنوان از اختیارات مترجم خواهد بود یا پیرو قواعد ترجمه؟
واژهای کلیدی: رمان ابله,رمان ژِه,مطالعه تطبیقی,بررسی روانکاوانه,تغییر عنوان
https://jor.ut.ac.ir/article_61440.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61440_f943e5c5195c3e75b0b25a76d7e046a0.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
کاربرد نظریة تربیت منفی ژان ژاک روسو در روانشناسی جدید
221
244
FA
روشنک
دانائی
کارشناس ارشد ادبیات فرانسه/دانشگاه تهران
roshanakdanaei@alumni.ut.ac.ir
ماندانا
صدرزاده
استادیار زبان و ادبیات فرانسه/ دانشگاه تهران
monasadry@yahoo.com
10.22059/jor.2016.61441
<strong>چکیده</strong><br /> مفهوم تعلیم و تربیت که امروزه با مفهوم روانشناسی گره خورده است به عنوان عامل اصلی سعادت در نظر گرفته میشود. با توجه به شکلگیری بافت شخصیتی هر فرد در نخستین سالهای زندگی، میتوان گفت که کودک در رأس تعلیم وتربیت قرار گرفته و در مرکز توجه است. ژان ژاک روسو، فیلسوف بزرگ قرن هجدهم، کسی است که به حق به کشف کودک و اهمیت تعلیم و تربیت وی نائل آمد. نظریات تربیتی وی که در امیل مطرح شدهاند، جهان تعلیم و تربیت را دگرگون ساخته و نام این مربی و فیلسوف را که نظریاتش بر نظریههای تربیتی جدید مؤثر بوده است، به ثبت رساندهاند. روش اصلی که روسو در در دستورالعمل آموزشی خود به کار گرفته، روش تربیت منفی است که اساسِ آن را مفاهیم آزادی و «کودکی را به صورت تام و تمام زیستن» تشکیل میدهند. مقالة حاضر به بررسی نظریة تربیتی منفی روسو پرداخته و ردّ پای این نظریه را در روانشناسی امروز دنبال میکند تا از این طریق به ارزیابی تأثیر نظریات وی بر نظریات مربیان و روانشناسان قرن بیستم بپردازد. در این مقاله که به حوزة روانشناسی و تربیتی مرتبط است، مفاهیم روش تجربی، آموزش و پرورش تدریجی، آموزش و پرورش همراه با حفظ استقلال و آزادی آموزشی روشن خواهند شد.
تربیت منفی,روانشناسی,ژان ژاک روسو,کورین مورل,لورانس پرنو,ماریا مونتسوری,موریس دبس
https://jor.ut.ac.ir/article_61441.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61441_37b2802a0bd5eea005800bb91135bf66.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
بررسی مفاهیم پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی در نمایشنامه مرد یخی میآید
245
264
FA
زهره
رامین
0000-0003-1347-1592
دانشکده زبان ها و ادبیات خارجی، دکترای زبان
zramin@ut.ac.ir
محمدرضا
حسن زاده جوانیان
دانشجوی دکترا
mrjavanian@ut.ac.ir
10.22059/jor.2016.61442
پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی از جایگاه ویژهای در منطق مکالمهای باختین برخوردارند. هرچند تاکنون بیشتر پژوهشهای انجامشده که رویکردی باختینی را محور کار خود قرار دادهاند، روی گونهی رمان متمرکز بودهاند اما گونهی نمایشنامه با قابلیتهایی که برای برقراری مکالمه دارد، میتواند بستر جدیدی برای مطالعات باختینی باشد. در این مقاله سعی بر آن است که پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی به عنوان ابزاری تحلیلی در نمایشنامهی مرد یخی میآید اثر یوجین اونیل مورد استفاده قرار گیرند تا خوانشی باختینی از این اثر اونیل ارائه گردد. از طریق پیوستار زمانی-مکانی میتوان اهمیت مفهوم زمان و مکان و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر را جهت تبیین مفاهیم موردنظر نمایشنامهنویس بررسی کرد. همچنین چندزبانی نشان میدهد که اونیل چرا و چگونه توانسته شخصیتهایی با پیشینههای متفاوت را در یک سالن گرد هم آورد و به آنها اجازه دهد که برای خود صدایی داشته باشند و حتی صدای نمایشنامهنویس نتواند آن را سرکوب کند.
پیوستار زمانی-مکانی,چندزبانی,منطق مکالمهای,میخائیل باختین,یوجین اونیل
https://jor.ut.ac.ir/article_61442.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61442_d0467fa692b522dd29946fcf789c23c8.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
مسیر اُدیپ در رمان هانری بوشو: افول یونگی «عقدۀ اُدیپِ» فروید
265
288
FA
سعید
صادقیان
دانشجوی دکترای ادبیات فرانسه، دانشگاه تهران
saeedsadeghian@ut.ac.ir
ناهید
شاهوردیانی
استادیار زبان و ادبیات فرانسه، دانشکدۀ زبانها و ادبیات خارجی، دانشگاه تهران
nshahver@ut.ac.ir
10.22059/jor.2016.61443
«اَُُدیپ در جاده» روایتی است از مسیری که اُدیپ طی میکند تا از تِب به کُلُن برسد، از شهری که در آن گناهش بر او هویدا میشود به شهریکه سرانجام آرامگاه او میگردد. مسیری که از لحاظ روایی بین دو نمایشنامۀ سوفوکل قرار میگیرد و اینچنین «اُدیپِ شهریار» را به «اُدیپ در کُلُن» وصل میکند. درواقع بوشو با بهرهگیری از این خلأ روایی مسیری را متصور میشود که طی کردن آن به اُدیپ اجازه خواهد داد تا با وضعیت رنجور خود مواجه و درنهایت از آن رهایی یابد. با این وصف و با استناد به تجربیات نویسنده در عرصۀ روانکاوی میتوان مسیر اُدیپ را استعارهای از یک فرایند رواندرمانی موفق دانست. موقعیتی که به ما این امکان را خواهد داد تا با در نظر گرفتن برخی از مفاهیم روانکاوی به مطالعۀ دوبارۀ اثر بپردازیم، تا از این رهگذر علاوه بر فهم عمیقتر این مفاهیم، فعلیت یافتنشان را بر بستری روایی-داستانی دنبال کنیم.
"اُدیپ","اُدیپ در جاده","عقدۀ اُدیپ","هانری بوشو","فروید","یونگ","تحول"
https://jor.ut.ac.ir/article_61443.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61443_de07fa33732c4491be7a88e831c9360e.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
نگاهی به شگردهای شخصیت پردازی و تفاوتهای آن در دو داستان «ملکوت» و «مسخ»
289
314
FA
سمیه
صادقیان
مدرس مؤسسۀ آموزش عالی صبح صادق اصفهان
drssadeghian@gmail.com
اسحاق
طغیانی
عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
etoghiani@yahoo.com
10.22059/jor.2016.61444
ملکوت بهرام صادقی و مسخ فرانتس کافکا، با بُعد زمانی نیم قرن، پوچگرایی و نگرش اگزیستانسیالیستی نویسندگان خود را فریاد میزنند. این دو اثر اگرچه دارای ژرفساختی بسیار نزدیک به هم هستند، در جهاتی از جمله شخصیتپردازی، از یکدیگر فاصله میگیرند. <br /> شخصیت، یکی از عناصر مهم داستان است که نخستین بار، ارسطو آن را مطرح نمود و مورد توجه قرار داد. نظریهپردازان و منتقدین داستان، شخصیت را در پیوندی بیواسطه و عمیق با عناصر دیگر داستان میدانند؛ بر طبق این نظریه، شیوههای شخصیتپردازی در هر داستان نیز، با توجه به چگونگی دیگر عناصر آن داستان انتخاب میشود. <br /> با مقایسۀ شیوههای شخصیتپردازی در دو داستان ملکوت و مسخ، در پی آن هستیم که مصداقی برای این نظریه در دو داستان جاودانۀ جهان بیابیم و اثبات کنیم که علیرغم نزدیکی مضمون و لایههای زیرین داستان، تفاوت در روساخت و عناصر داستان، باعث تفاوت در شخصیتپردازی میگردد. بدین منظور انواع شیوههای شخصیتپردازی را در هر اثر مورد مطالعه قرار داده و بسامد هریک از این شیوهها را معلوم داشتهایم.
شخصیت,شخصیت پردازی,مسخ,ملکوت,فرانتس کافکا,بهرام صادقی
https://jor.ut.ac.ir/article_61444.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61444_8ba67b3b15297e84d4165e4383ca610a.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
نوشتار اندوه در اشعار فیلیپ ژاکوته
315
336
FA
فاطمه سادات
علوی صدر
دانشجوی دکترا / دانشگاه آزاد واحد علوم وتحقیقات
sadr_vi@yahoo.fr
مهوش
قویمی
استاد/ دانشگاه آزاد اسلامی - واحد علوم وتحقیقات تهران
mavigh@me.com
10.22059/jor.2016.61445
در این مقاله به مطالعه و بررسی درون مایه ی مرگ در آثار فیلیپ ژاکوته می پردازیم. شاعری که از اولین نوشته ها و سروده هایش میتوان به حساسیت وی نسبت به رنج انسان و مرگ پی برد. نوشته های ژاکوته علی رغم ظاهر ساده اش، سؤالات مبهم بسیاری را در ذهن خواننده مطرح می کند زیرا شاعر به دنبال آن است که آنچه را کلام از بیان آن ناتوان است، در شعر خود بگنجاند. جهان هستی وزندگی انسان از دیدگاه ژاکوته همچون معما است. مرگ - موضوع اصلی این مقاله – نیز بخشی از این معما را تشکیل می دهد. بررسی سه مجموعه شعر « درس ها»، «نغمه های دنیای مردگان» و«در نور زمستان»، اهمیت این درون مایه را که از جایگاهی اساسی در آثار شاعر برخوردار است، آشکار می سازد. همچنین این فرصت را پدید می آورد تا پرده از آثار رازگونه و نافذ شاعر برداریم.آثاری که بازخوانی جهان و شیوه نوین زیستن را درهماهنگی با کائنات و با خویشتن خویش به مخاطب پیشنهاد می دهد.
شعر,مرگ,اندوه,سرایش,ژاکوته
https://jor.ut.ac.ir/article_61445.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61445_39ec14f61d07bfb0075bbe7832516060.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
ایتالو ازووُ الگوی رمانپردازی مدرن در سالهای اولیه قرن بیست ایتالیا
337
360
FA
فاطمه
عسگری
0000000212341975
عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات ایتالیایی دانشکده زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران ایران
fateasgari@ut.ac.ir
10.22059/jor.2016.61446
در ایتالیای قرن بیستم نویسندگانی چون پرتزولینی، پاپینی و ورگا با توجه به اینکه به ساختاررمان کلاسیک قرن نوزدهم متصل بوده و در سبک نوشتاری از لئوپاردی و مانتزونی تقلید کرده اند، در نوسازی ادبیات قرن بیستم و به خصوص رمان نقش خاصی ایفا نکرده اند، لذا رمان در قرن بیستم می بایست با نیاز فرهنگی و اجتماعی انسان عصر جدید آشنا باشد و این همخوانی به نظر برخی منتقدین فقط از طریق حرکت به سمت رمان مدرن اروپا ممکن ا ست. ایتالو ازوو در این سالها با پیروی از برخی تئوری های تفکر غربی در رمان خویش به بررسی رابطه فرد با دیگران در جامعه مدرن می پردازد و بدین سان رمان ایشان دارای نوآوری های حائز اهمیت است. این مقاله ضمن پرداختن به شرایط و ویژگی های فعالیتهای ادبی دهه سی قرن بیستم و با بررسی برخی نویسندگان مجله سولاریا سعی بر آن دارد شرایط فرهنگی و ادبی ای که با آن جامعه ایتالیا به استقبال ایتالو ازووُ می رود را مورد بررسی قرار دهد.
ایتالو ازووُ,رمان روانکاوانه,قرن بیست ایتالیا,رمان کلاسیک,جیمز جویس,وجدان زنو
https://jor.ut.ac.ir/article_61446.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61446_4c61298801b96e3a4eb955319b25e4b7.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
اما و اگرهای برشتی وغیربرشتی در نمایشنامههای جنگل دیوانه اثر ادوارد باند و سرخ، سیاه و نادان اثر کاریل چرچیل
361
378
FA
پویا
غلامعلی پور
پردیس کیش دانشگاه تهران
pouyagap@yahoo.com
محمدعلی
علاءالدینی
دانشگاه پیام نور
mohammadalialaeddini@yahoo.com
10.22059/jor.2016.61449
پژوهش حاضر به تلاش کاریل چرچیل و ادوارد باند برای پیاده سازی شگردهای بیگانهسازی برشت در نمایشنامههای آنان - به ترتیب جنگل دیوانه و سرخ، سیاه و نادان – میپردازد. بهمنظور ایجاد تفکر نقادانه و عینی، و نیز حصول عمل برای تحول مثبت، هر دو نمایشنامهنویس از شگردهای بیگانهسازی برشتی، شامل شخصیتپردازی، پایانگشودگی، ساختار اپیزودیک و رسانههای سمعی و بصری مدد میجویند. این شگردها به نمایشنامهنویس اجازه میدهند تا موقعیتها، اعمال داستانی، و نگرشهای مأنوس را چنان نامأنوس ارائه دهند که برای شنوندگان و خوانندگان، بیگانهسازی شده و با بینشی نقادانه سنجیده شوند. این پژوهش علاوه بر بررسی عناصر برشتی در این دو نمایشنامه، به بحث پیرامون نکتهای میپردازد که منجر به راندگی سرخ، سیاه و نادان از فن درامنویسی برشتی و نیز از جنگل دیوانه میشود. منشأ این تفاوت، وجود جنبههای شخصیتپردازی غیر-برشتی در سرخ، سیاه و نادان و نیز عدم وجود رسانههای سمعی و بصری برشتی در آن است.
واژههای کلیدی: پایانگشودگی,رسانههای سمعی و بصری برشتی,ساختار اپیزودیک,شخصیتپردازی برشتی,شگردهای بیگانهسازی برشت
https://jor.ut.ac.ir/article_61449.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61449_8974488bf403c80de6b6fc7e19074c2a.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
نظریه کارناوال و هجو منیپی باختین در خوانش برادران کارامازوف و تحلیل جهان درون قهرمانان
379
402
FA
زهرا
محمدی
0000-0002-3105-3346
دانشگاه تهران، دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، دکترای ادبیات روسی
zahra_mohammadi@ut.ac.ir
آیدا
اسحاقیان
0000-0001-8222-4080
دانشگاه تهران
aida_esh@yahoo.com
10.22059/jor.2016.61450
<strong>چکیده</strong><br /> میخاییل میخاییلویچ باختین (1975-1895) یکی از منتقدان نامدار قرن بیستم است که ارزش بسیاری از آثار او تا پیش از مرگش بر جامعه روسیه آشکار نشد. باختین مسائل بوطیقای داستایفسکی و مسائل آثار داستایفسکی را با رویکردی نوین به آثار و اندیشه داستایفسکی به نگارش در آورده است. باختین در این دو اثر، رمان داستایفسکی را فضایی سرشار از گفتمان و کارناوالی پر از زهرخند میداند.<br /> فیودور میخایلوویچ داستایفسکی (1821-1881) نویسندة قرن نوزدهم مکتب رئالیسم است. او از پیشگامان و الهامبخشان فلسفة اگزیستانسیالیسم نیز به شمار میرود. فیودور داستایفسکی با رمان مردم فقیر در ادبیات روسیه مطرح شد و رمان برادران کارامازوف به عنوان واپسین میراث ادبی او شناخته میشود.<br /> با توجه به اینکه محور اصلی برادران کارامازوف توصیف دقیق و روانشناختی دنیای ذهنی تکتک شخصیتهای رمان است، مقالة حاضر با تکیه بر نظریات باختین درباره جهان آثار داستایفسکی، به تحلیل رمان و دنیای درون شخصیتهای اصلی آن و فراز و فرود روحی قاتلان بالقوه این اثر میپردازد.
باختین,برادران کارامازوف,جنایت,داستایفسکی,کارناوال,هجو منیپی
https://jor.ut.ac.ir/article_61450.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61450_39f4206372398a1078f63bed72385ceb.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
بررسی تطبیقی طنز سیاه در داستانهای فارسی و انگلیسی با تکیه بر مکتب سوررئالیسم
403
430
FA
علی
محمدی
استاد انشگاه بوعلیسینا همدان
khoshandam.ali2@gmail.com
فاطمه
تسلیمجهرمی
دانشگاه بوعلیسینا همدان
ftaslim@yahoo.com
10.22059/jor.2016.61451
طنز سیاه، یکی از زیر مجموعههای طنز و کمدی است. طنز سیاه نگاهی تمسخرانگیز به موقعیتهای بیمارگونه و هولناک و موحش دارد و اغلب با مرگ، دلهره، رنج، ترس، اندوه و پوچی همراه است. اوضاع ناهمگون سیاسی و اجتماعی، نظریات فلسفی هگل و رمانهای گوتیک، منجر به ظهور این گونه طنز در ادبیات غرب شد.<br /> اصطلاح «طنز سیاه»«Humour Noir» را نخستین بار آندره برتون، تئوریسین سوررئالیست فرانسوی، در سال 1935 در تشریح عبارت «ذهنیت عینیشدۀ» هگل به کار برد و در کتاب گلچین طنز سیاه، جاناتان سویفت را به عنوان پیشگام اینگونه، معرفی کرد. ویژگیهای مهم طنز سیاه در ادبیات داستانی عبارتند از: تضاد، اغراق، مسخ و استحاله، انحراف از موضوع و توصیف و فضاسازیهای گوتیک.<br /> این مختصات در داستانهای فارسی، در آثار صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و بهرام صادقی به صورتی برجسته، بروز دارد.<br /> هدف از این مقاله، تعریف، واژهشناسی طنز سیاه و معرفی ویژگیهای آن به صورت تطبیقی در ادبیات داستانی فارسی و انگلیسی به روش توصیفی-تحلیلی است.
ادبیات تطبیقی,داستان,سوررئالیسم,طنز سیاه,آندره برتون
https://jor.ut.ac.ir/article_61451.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61451_3bef71e8d27fd6c371229a2758d7e6e3.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
ترفند جایگزینی در فرهنگ و ادب در آسیای غربی و اروپا
431
446
FA
مه زاد
شیخ الاسلامی
دانشکده زبان ها و ادبیات خارجی-کارشناسی ارشد
sheikholislami@gmail.com
lایمان
منسوب بصیری
استادیار
imb103@yahoo.com
حسن
زیاری سدهی
فارغ التحصیل ادبیات فارسی
hasan.ziari@gmail.com
10.22059/jor.2016.61452
ساختار جامعه و رسوم و عادات رایج در آن، همواره در ادب هر سرزمینی بازتاب دارد، تا حدی که میتوان مضامین ادبی مکرّر (لایت موتیف) را به نوعی بازتاب فرهنگ رایج هر اجتماع در قالب ادبی دانست. مضامین ادبی مکرّر در میان اقوام مختلف، گاه به سبب ریشه داشتن در آبشخورهای همگون یا یکسان و بعضاً از حیث توازی سنن، شباهتهای چشمگیری به یکدیگر دارند که میتوان با جستجو در کهنترین منابع و دنبال کردن سیر تکثیر یک درون مایه؛ شیوههای انعکاس آن را در ادب کلاسیک اقوامی که از دیرهنگام با هم در داد و ستد فرهنگی بودهاند بررسی کرد.<br /> در مقالة حاضر سعی بر آن است که یکی از ترفندهای شایع در عرصة ادبیات غرب و ایران که در فرهنگ کهن میانرودان و روایات سامی دیرین نیز به چشم میآید سخن رود: ترفند جابهجایی به معنی تعویض عاشق یا معشوق، از جنس مؤنث، از روی عمد یا از سر اتفاق و یا جایگزینی شخصیتها، یکی از مضامین بارز بسیاری از متون برجستة نظم و نثر، در نظام ادبی شایع در منطقهای گسترده از جهان است که از ایران کهن تا دورترین مرزهای امپراتوری روم را در بر میگیرد و حوزة میانرودان در پیوند میان این دو حوزه نقش اساسی داشته است.
بوکاچو,ترفند جایگزینی,تعویض نقش,فرهنگ میانرودان,نظامی
https://jor.ut.ac.ir/article_61452.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61452_0a338f2d36ccdf8921c176e1545c4d9b.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
روایت شناسی ارسطویی: کشف و دگرگونی در سه حکایت مثنوی معنوی
447
470
FA
احد
مهروند
Azarbaijan Shahid Madani University
ahadmeh@yahoo.com
شیرین
امامی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران
shirin.emami@ymail.com
10.22059/jor.2016.61453
تحقیق حاضر به بررسی روایتشناسانۀ پیرنگ درونی سه حکایت مثنوی معنوی، «طوطی و مرد بازرگان»، «مار و مرد مارگیر» و «استاد و شاگردان»، بر اساس نظریات ارسطو در کتاب فن شعر، میپردازد و با استناد به نظریات وی در مورد «پیرنگ تأثیرگذار» میکوشد عناصرارسطویی «دگرگونی» (Peripetia) و «کشف و وقوف» (Anagnorisis) در حکایات مذکور را بشناساند، عناصری که از آن طریق، مولانا مفاهیم اخلاقی و تعلیمی از طریق ایجاد حس ترس و ترحم را به خواننده منتقل کرده است. «کشف»، در این حکایتها از نوع پنجم و ششم کشفهای ارسطوییست که آنها را کشفهای تأثیرگذار مینامند که از ترتیب حوادث و یا برداشت نادرست شخصیتها از وضعیت موجود، نشأت میگیرند. این نوشتار، بر آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که آیا میتوان نظریات ارسطو را در بررسی شعر روایی مولانا بهکار برد؟ روش تحقیق در آن بیشتر مقایسهای، تطبیقی و تحلیلی است که از ابزارهای اسنادی بهره جسته است.
” مثنوی معنوی“,”مولانا“,”روایتشناسی“,”فن شعر ارسطو“,”دگرگونی“,”کشف و وقوف“
https://jor.ut.ac.ir/article_61453.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61453_7e9527a5b837e3c33b0db4fe6928d8f6.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
نقد روانشناختی داستانهای فولکلور ایرانی و اروپایی
471
487
FA
جعفر
میرزاحسابی
استادیار زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران
10.22059/jor.2016.61454
فولکلور یا ادبیات شفاهی و بومی از جایگاه ویژهای در تمامی اقوام برخوردار است.مهم ترین ویژگی فولکلور بیان ناگفتههایی است در قالب داستانهای کودکان یا عامیانه و مردمی. این پژوهش به بررسی روانشنـاختی دو داستـان مردمی، دو روان آدمی، با دو ساختار در ظاهر متفاوت، ولی در ژرفـا همگـون میپردازد و سعی دارد از ورای این دو داستان ایرانی و فرانسوی، نهاد پنهان آنها را دریابد. با روایت هر داستان در واقع حرفهای درونمان را میزنیم. کنشگرهای خوب و بد داستانها، همان جنبههای شخصی ما و اعداد در قصهها، همان مادینگی و نرینگی درونی ما هستند. حال با نگاهی تطبیقی به بررسی ناخودآگاه جمعی میپردازیم که در قصهها به روشنی نمایان است.
تطبیق,خود,قصه شفاهی,قصه عامیانه,فولکلور
https://jor.ut.ac.ir/article_61454.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61454_293e87d7bcb571b1ff3b8cd80a978b6c.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
واقعگرایی در جریان شعرنو (نیمایی)
387
500
FA
راحله
نیک جوی تبریزی
موسسه آموزش عالی فخرالدین اسعد گرگانی
nikjoo.tabrizi@yahoo.com
10.22059/jor.2016.61455
مکتب رئالیسم یکی از مکاتب ادبی اروپایی است که بر بیان واقعیات عینی و ملموس جهان بدون دخالت دادن ذهنیات انتزاعی نویسنده تاکیدمی کند.این مکتب درحوزه ی شعرمعاصر فارسی نفوذ و تأثیردرخوراعتنایی داشته که رد پای آن را میتوان در اشعار شاعرانی همچون نیمایوشیج.مهدی اخوان ثالث.احمد شاملو.فروغ فرخ زاد مشاهده نمود.آنچه مسلم است؛شاعران این جریان شعری با نگرشی خردگرا و واقع بینانه در پی به تصویر کشیدن عینیات زندگی مردم و رخدادهای اجتماعی-سیاسی به منظور بالابردن سطح آگاهی و دست یافتن به مطالبات حقوق فردی واجتماعی افراد جامعه ی زمان خود هستند.زبان منطق شعری آنها غالباآمیخته با نمادوتمثیل است که با بیانی غیر مستقیم و تأویل بردار ازآن در جهت پرداختن به رسالت شعری به مفهوم برجسته ساختن واقعیات پنهان جامعه و بیدارگری افراد جامعه بهره میگیرند. لذا دراین مقاله برای روشن تر شدن مسأله و میزان تأثیر پذیری این مکتب در جریان شعرنیمایی در ابتدا کلیاتی در باره ی مفهوم ، اصول و ویژگیهای مکتب رئالیسم بیان گردیده و سپس کلیاتی درباره ی شعر معاصر ایران (شعر نیمایی)، ظهور واقع گرایی در شعر معاصر ودر ادامه مقایسهای میان اصول و ویژگیهای جریان شعری نیمایی با مکتب رئالیسم اروپایی به عمل آمده و در نهایت یک جمع بندی و نتیجهگیری از ویژگیهای این جریان صورت گرفته است.
شعر نیمایی,شعرمعاصرفارسی,رئالیسم,مکاتب ادبی.شعرنو
https://jor.ut.ac.ir/article_61455.html
https://jor.ut.ac.ir/article_61455_5534b6e12eab99ac809f7120d7efd296.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
21
2
2016
09
22
شیوههای بازنمایی تصمیمناپذیری و سرگردانی و دغدغههای هویتی انسان معاصر در رمان قطار شب مارتین ایمیس
46
61
FA
زکریا
بزدوده
0000-0002-6261-4855
دانشیار زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه کردستان
z.bezdodeh@uok.ac.ir
10.22059/jor.2016.84579
مارتین ایمیس از چهرههای پرکار در سنت داستاننویسی معاصر انگلیسی است که از دیدگاههای متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است. از میان رمانهای او، که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، رمان <em>قطار شب</em> است که با شیوهای متفاوت درگیر پرسشهایی فلسفی و بنیادین دربارۀ هستی است. در این پژوهش، تلاش نگارنده بر این است تا با بهرهگیری از مفهوم تصمیمناپذیری ژاک دریدا به بررسی ساختار روایی و درونمایههای هستیشناسانۀ موجود در رمان بپردازد. نتیجۀ این بررسی نشان میدهد که ایمیس در این رمان با شگردهایی در روایتپردازی توانسته است دغدغههای انسان معاصر را در آستانۀ ورود به هزارۀ سوم به خوبی نشان داده و افق دید خواننده را با طرح پرسشهایی فلسفی دربارۀ جایگاه انسان در این جهان بیکران دگرگون سازد.
مارتین ایمیس,ژاک دریدا,تصمیمناپذیری,هستیشناسی,عدم قطعیت,پسامدرن
https://jor.ut.ac.ir/article_84579.html
https://jor.ut.ac.ir/article_84579_131725709c988a77627a27dc38ba40c0.pdf