دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
20
1
2015
05
22
رابینسون کروزوهای متفاوت: چندصدایی در دو داستان از جان مکسول کوتسی
1
21
FA
ترانه
بوربور
مدرس زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدة زبانها و ادبیات انگلیسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
taraneh9966@gmail.com
استفانی
نیوول
. مشاور تحقیق، دانشگاه ساسکس انگلستان، انگلستان
10.22059/jor.2015.54212
نزدیک به سه قرن پس از انتشار رمان<em> ماجراهای رابینسون کروزو</em>، جان مکسول کوتسی این داستان را دوبار بازنویسی کرده است: بار اول در رمان <em>آقای فو </em>(1989) و بار دوم در سخنرانی جایزة نوبل با عنوان <em>او و مردش </em>(2003). مناسبات این دو اثر با رمان اولیه، بینامتنیت پسااستعماری را شکل داده است که طی آن، نویسندهای از آفریقای جنوبی با یکی از رمانهای شناختهشدة غرب، مکالمهای برقرار میکند. بینامتنیت پسااستعماری ضد گفتمانی در مقابل گفتمان ایدئولوژیک اروپامحوری، مردسالاری و تک صدایی میسازد و در پی ایجاد «گفتوگومداری» و «چندصدایی» در رمان است. محور اصلی بحث این مقاله آن است که کوتسی با دوبار بازسازی یکی از رمانهای شناختهشده نشان داده است که ایجاد چندصدایی در رمان ممکن است هم مبتنی بر ساختار و هم محتوای اثر باشد. این مقاله ضمن بررسی ارتباط بینامتنی دو اثر کوتسی با رمان دانیل دوفو بحث میکند که در رمان <em>آقای فو </em>مؤلفة چندصدایی با بهرهگیری از تکنیکهای روایی «دوپهلویی» و «گفتمان دوصدایی» شکل گرفته است؛ درحالیکه داستان<em> او و مردش </em>نشان میدهد چندصدایی بیش از آنکه ویژگی فرم داستان باشد، محصول توسعه و به تعبیر هومی بابا، «هویت ترکیبی» در ضمیر نویسنده است.
آقای فو,او و مردش,بینامتنیت پسااستعماری,جان کوتسی,هومی بابا,هویت ترکیبی
https://jor.ut.ac.ir/article_54212.html
https://jor.ut.ac.ir/article_54212_1bdb64c69504fdb4e35ce3bf98b4f51e.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
20
1
2015
05
22
پسامدرنیسم در فیلم کلوزآپ
23
39
FA
سارا
توسلی
استادیار زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدة ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
sara_tavassoli2007@yahoo.com
10.22059/jor.2015.54213
این مقاله به بررسی عناصر پسامدرن در فیلم کلوزآپ، ساختة عباس کیارستمی میپردازد. استفاده از تمهیدهایی چون بینامتنیت، فروپاشی روایتهای اعظم، آشکارسازی تصنع، مرگ اقتدار مؤلف، اتصال کوتاه، دور باطل و پیوند دوگانه، فیلم را به اثری پسامدرن تبدیل کرده است. نویسنده از نظریههای منتقدانی چون کریستوآ، برایان مکهیل، بری لوییس، پتریشیا و دیوید لاج استفاده کرده است. فیلم، نوعی سینما دربارة سینماست و در فضایی بین فیلم داستانی و مستند اتفاق میافتد و به طرح پرسشهایی دربارة ماهیت واقعیت و بازنمایی میپردازد. بهعبارتی این فیلم، نمونهای از درهمآمیختن واقعیت و خیال در دنیای پسامدرن است و در آن، مرز میان زندگی و سینما، نه تنها برای مخاطب، بلکه برای شخصیتها نیز از بین میرود. از دیگر ویژگیهای آشکار این فیلم، بهعنوان یک اثر پسامدرن میتوان به فروپاشی روایتهای اعظم اشاره کرد.
بینامتنیت,پسامدرن,فروپاشی روایتهای اعظم,کلوزآپ,کیارستمی
https://jor.ut.ac.ir/article_54213.html
https://jor.ut.ac.ir/article_54213_880f5c3d4330fec04c229c8456e14776.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
20
1
2015
05
22
زندان در سرزمینی بر فراز تپه: ملکوم اکس و قدرت دانش
41
57
FA
زهرا
جان نثاری لادانی
0000-0002-2417-5142
استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدة زبانهای خارجی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
z.jannessari@fgn.ui.ac.ir
سید محمد
مرندی
0000-0003-3600-1008
دانشیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدة زبانها و ادبیات خارجی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
mmarandi@ut.ac.ir
10.22059/jor.2015.54214
پژوهش حاضر براساس اندیشههای میشل فوکو دربارة زندان، به بررسی زندگینامة خودنوشت ملکوم اکس میپردازد که پس از دورة حبس او به نگارش درآمد. نگارندگان درصددند تا ابهام و دوگانگی نهفته در ماهیت اسارت و زندان را که به کسب دانش و قدرت از سوی ملکوم اکس در دورة حبس او منجر شد، با توجه به نظریههای فوکو تبیین کنند. زندان از یکسو نیرویی محدودکننده و سرکوبگر برای روح و روان این سیاهپوست آمریکایی بود؛ از سوی دیگر، اگر به مفهوم زندان از دیدگاهی گستردهتر بنگریم، آمریکا و نژادپرستی آمریکایی (گفتمانهای غالب، محدودکننده و سرکوبگر) را میتوان نوعی زندان دانست که بهطرز شگفتآوری نقشی حیاتی در روشنگری، کسب معرفت نفس و تولید دانش جدید از سوی سیاهان آمریکایی ایفا میکند. این فشار و سرکوب، سبب قدرتمندشدن ستمدیدگان نژادی و اصلاح فرهنگ غالب ستمگران نژادپرست میشود. رویکرد این پژوهش عبارت است از کاربست نظریههای میشل فوکو دربارة روانشناسی زندان و تأثیر آن بر زندانی در کتاب <em>زندگینامة خودنوشت ملکوم اکس</em>. هدف آن است که نشان دهیم ابهام و تناقض نقش زندان در شکلدادن به شخصیت زندانی در نظریههای فوکو در زندگینامة خودنوشت ملکوم اکس نیز بهصورت مشابهی انعکاس مییابد.
آزادی,دانش و قدرت,زندان,زندگینامة خودنوشت ملکوم اکس,ملکوم اکس,میشل فوکو,نژاد
https://jor.ut.ac.ir/article_54214.html
https://jor.ut.ac.ir/article_54214_8f25f801665687d2d10d642415348707.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
20
1
2015
05
22
تحلیل روایت شناختی رمان کافکا در کرانه
59
75
FA
مریم
دادخواه تهرانی
دانشجوی دکتری تئاتر، دانشکدة هنرهای نمایشی و موسیقی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
maryam.dadkhah.tehrani@gmail.com
فرهاد
ناظرزاده کرمانی
استاد دانشکدة هنرهای نمایشی و موسیقی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
farhad.nazer.kermani@gmail.com
10.22059/jor.2015.54215
هاروکی موراکامی، یکی از مطرحترین نویسندگان کنونی جهان است و رمان <em>کافکا در کرانه</em> نیز بهعنوان یکی از پرفروشترین و بهترین آثار او شناخته میشود. این مقاله به تحلیل روایتشناختی رمان <em>کافکا در کرانه</em> از منظر دو نظریة روایتشناسی و اسطورهشناسی میپردازد. در این راستا، پس از بررسی رویکرد رولان بارت به روایتشناسی، روایت <em>کافکا در کرانه</em> با استفاده از یک جدول نشان داده میشود. آنچه در این رمان، نظرها را بهخود جلب میکند، وجود یک الگوی اسطورهای آیین گذار و بلوغ، براساس آن چیزی است که جوزف کمپبل در <em>قهرمان هزارچهره</em> مطرح کرده است. در پایان نیز به این سؤال پاسخ داده میشود که چگونه روایت اسطورهای گذار و بلوغ، خود را مجدداً در این رمان تکرار کرده است و چگونه این آیین جهانشمول، در فرهنگهای مختلف، عناصری را در خود میآمیزد و درعین حال، در پس روایتها باقی میماند.
اسطورهشناسی,جوزف کمپبل,روایتشناسی,رولان بارت,کافکا در کرانه
https://jor.ut.ac.ir/article_54215.html
https://jor.ut.ac.ir/article_54215_06278141364486a2adfcadbc90b1415b.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
20
1
2015
05
22
خیال خدایی و بادافره آن در نقدی اسطورهای بر روایتهای کاووس و ایکاروس
77
90
FA
ایلمیرا
دادور
دانشیار زبان و ادبیات فرانسه، دانشکدة زبانها و ادبیات خارجی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
idadvar@ut.ac.ir
10.22059/jor.2015.54216
پرواز، اوجگرفتن و رسیدن به بلندی آسمان، از دیرباز یکی از آرزوهای بشر بوده است که جلوة آن را در اسطورهها میبینیم. از طرفی، ادبیات جایگاه همیشگی اسطورهها بوده است. اسطورهها از لابهلای فرهنگهای کهن ملل به متون رسوخ کردهاند و به شکلهای گوناگون، به زندگی خود ادامه دادهاند، اما آنچه همواره موجب غنای ادبیات میشود و آن را از ایستایی به پویایی میرساند، داشتن نگاهی درزمانی به آثار ادبی در طیف گستردة آن است. اسطورهها نیز که خود با تحول زمانی پیش میروند و در گاهشمار تاریخ، همواره حضور دارند، از این امر مستثنا نیستند. امروزه در ادبیات جهان، اسطورهها و بازگشت آنها، یکی از مباحث شایان تأمل ادبیات تطبیقی محسوب میشود که گونهای رویکرد به جهان هستی، در قالب تمثیل و حکایت و روایت است. از همینروست که اسطورهها را نباید حکایتهایی نادرست و باستانی بهشمار آورد؛ بلکه باید معنای آن را در مسائل وجودی و زیستی انسان در طول تاریخ مشاهده کرد. هدف این مقاله، خوانشی نو از دو روایت اسطورهای ایران و یونان باستان است: داستان کاووس در <em>شاهنامة</em> <em>فردوسی</em> و خیال خداییاش در کنار اسطورة یونانی ایکاروس و آرزوی رسیدن او به آسمانها که در قالبی نو و براساس دیدگاههای نظریهپردازان معاصر نقد اسطورهای، مطالعه و واکاوی میشود.
ادبیات,اسطوره,ایکاروس,بازگشت اسطورهها,کاووس,نقد اسطورهای
https://jor.ut.ac.ir/article_54216.html
https://jor.ut.ac.ir/article_54216_ca8fe7d579d14c72604d9ffd31317a54.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
20
1
2015
05
22
زایش اسطورههای جدید از بطن ادبیات مدرن
91
109
FA
طلایه
رویایی
استادیار پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، تهران، ایران
talayehroyayi7@yahoo.com
10.22059/jor.2015.54217
اسطورهها که زمانی شالودة تفکر و اخلاق را تشکیل میدادند، کجا رفتهاند؟ امروز کجا میتوان آنها را بازجست؟ در پی پاسخ به این پرسشها صرف نظر از تعاریف کلی و رایج در مورد اسطوره، به بررسی دیدگاههایی میپردازیم که دربارة شکلها و کارکردهای امروزین اسطوره نظریهپردازی کردهاند. سپس با نقد نظریههایی که شکل نوین اسطوره را در جوامع صنعتی و در مفاهیمی چون قدرت، مد، همسانگرایی و اساطیر رسانهای جستوجو میکنند، به رویة دیگر اسطورة امروز- که نه وجه قدرتمند و همهگیر و اعتقادی اسطوره که وجه نمادپرداز، رؤیایی و رازآمیز آن است- توجه میکنیم.
ذهن انسان، توانایی ازلی اسطورهسازیاش را صرف ادبیات و هنر میکند که اسطوره در فضای آشنایشان نفس میکشد و جان میگیرد. شخصیتها، زمانها، مکانها و رویدادها، اسطورههای جدید میشوند؛ بهاینمعنا که از فردیت انتزاعی خود بیرون میآیند و ابعادی اساطیری مییابند؛ اسطورههایی ورای زمان و مکان که میتوان آنها را چون نمادهای اسطورهای برای مسائل انسان امروز درنظر گرفت. از آنجاکه لایههای نامکشوف ادبیات و هنر، آکنده از نمادهایی زادة ناخودآگاه است که ژرفایش گاه برای آفرینندگانشان نیز آشکار نیست، سالها و قرنها بعد از خلق نیز میتوان آنها را بازگشود و این یعنی زایش مداوم اسطورههای جدید در ادبیات و هنر.
ادبیات مدرن,اساطیر جدید,اساطیر رسانهای,اسطوره,هنر مدرن
https://jor.ut.ac.ir/article_54217.html
https://jor.ut.ac.ir/article_54217_8261ed6709652bd9eda7e8e44d77014a.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
20
1
2015
05
22
تحلیل تطبیقی اشعار اجتماعی برتولت برشت و احمد شاملو
111
128
FA
مریم
شریفیان
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان، گرگان، ایران
rdsalehi@yahoo.com
محمد رضا
دیری
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان، گرگان، ایران
افسانه
صحتی گرگانی
مربی زبان و ادبیات فارسی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان، گرگان، ایران
rdsalehi @yahoo.com
10.22059/jor.2015.54220
این پژوهش در گسترة ادبیات تطبیقی و براساس مکتب فرانسه، به بررسی و مقایسة اشعار اجتماعی احمد شاملو، شاعر مشهور معاصر ایرانی و برتولت برشت، شاعر، نویسنده و نظریهپرداز نامآور تئاتر میپردازد. این دو شاعر با زبانی ساده و روان و با نگاهی انسانی به مسائل اجتماعی خود نگریستند و این مهم در شعرشان نمایان است.
شیوة کار در این پژوهش، از نوع بنیادین و بهصورت کتابخانهای و سندکاوی است که با ارائة نمونة مثالها به تحلیل تطبیقی هشت مفهوم اجتماعی از جمله انسان، آزادی، عدالت، وطن، عشق، زن، ظلم و مرگ در سرودههای شاملو و برشت پرداخته شد و این نتیجه بهدست آمد که شعرهای احمد شاملو و برتولت برشت، بیانگر دردها و آلام جامعة انسانیاند. آنان با درونمایة اجتماعی شعر خود، موجب تحریک اندیشه، احساس و تخیل میشوند تا جامعة بیماری را از خواب غفلت بیدار کنند که تشنة مفاهیمی مانند آزادی، عشق، عدالت، ظلمستیزی و... است.
تحلیل تطبیقی,سمبولیسم اجتماعی, شعر اجتماعی,مکتب فرانسه,مؤلفههای شعر اجتماعی
https://jor.ut.ac.ir/article_54220.html
https://jor.ut.ac.ir/article_54220_f90aa9db0e6c2a8b5af67b92fe67f5d1.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
20
1
2015
05
22
اندیشة تسامح در نمایشنامه های مینا فون بارنهلم و یهودیها اثر لسینگ
129
143
FA
رعنا
رئیسی
استادیار گروه زبان آلمانی، دانشکدة زبانهای خارجی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
r.raeisi@fgn.ui.ac.ir
10.22059/jor.2015.54222
از جمله موارد اخلاقی که در دوران روشنگری در اروپا، بر آن تأکید میشد، لزوم تسامح با دیگراندیشان بود. از آنجاکه لسینگ طلایهدار روشنگری در ادبیات آلمانیزبان شناخته میشود، در این جستار کوشیدهایم اندیشة تسامح را در دو نمایشنامة وی، با عنوان <em>مینا فون بارنهلم</em> و <em>یهودیها</em> بررسی کنیم. مقاله از دو بخش تشکیل شده است. در بخش نخست، مروری بر سیر تحول مضمون تسامح در اروپا از آغاز تا زمان لسینگ، یعنی قرن هجدهم میلادی داریم و سپس در بخش دوم، مصداقهای تسامح را در دو اثر فوق بررسی میکنیم. درام <em>مینا</em> در نگاه اول فقط یک طنز است که محتوای آن چندان جدی نیست، ولی با کمی دقت میتوان در آن، دیدگاه لسینگ دربارة تسامح و موضعگیری وی در قبال جنگ را بهخوبی مشاهده کرد. او در درام <em>یهودیها</em> بهصراحت، به بیان عقاید خویش در این زمینه میپردازد و بر لزوم تسامح با پیروان سایر ادیان و خودداری از پیشداوری دربارة آنان تأکید میورزد.
پیشداوری,تسامح,تعصب,روشنگری,گوتهولد افرایم لسینگ,مینا فون بارنهلم,یهودیها
https://jor.ut.ac.ir/article_54222.html
https://jor.ut.ac.ir/article_54222_034e9b1f89120414d87f69baf1e8048f.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
20
1
2015
05
22
بازنگری در پایداری روشنفکرانه و تباهی آرماﻥخواهی در نمایشنامة ادبیات مردﻩشور هاوارد برنتون
145
162
FA
جلال
فرزانه دهکردی
0000-0001-6022-2893
مربی زبانهای خارجی دانشکدة زبانهای خارجی، دانشگاه امام صادق(ع)، تهران،
jalal.farzaneh@gmail.com
رامین
فرهادی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی دانشکدة ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، کرج، ایران
r.farhadi84@yahoo.com
10.22059/jor.2015.54224
هاوارد برنتون از نمایشنامهﻧﻮیسان جنجالی انگلیسی پس از خیزش دانشجویی سال ۱۹۶۸ است. او در نمایشنامهﻫﺎیش همواره با رویکردهای بسیار انتقادی ﺑﻪ مواضع قدرت هجوم ﻣﻰبرد. چهرهها و رویدادهای مهم و متداول در درونمایهﻫﺎی نمایشنامهﻫﺎی او بتشکن و اسطورﻩزدا هستند. در این گفتار، پژوهندگان در پرتو تاریخﺑﺎوری نوین تلاش ﻣﻰکنند تا نشان دهند برنتون در ادبیات مردﻩشور (۱۹۸۴) با ترسیم دورة رمانتیسم و چهار چهرة ادبی- شلی، بایرن، ماری شلی، و کلر کلرمونت- سردرگمی و تباهی آرماﻥخواهی آن نویسندگان را با روشنفکران و دیگر نمایشنامهﻧﻮیسان ﻫﻢعصرشان همانند ﻣﻰکند و به واکاوی آسیبﺷﻨﺎسی روشنفکری در جامعه و چگونگی مبارزة روشنفکر در برابر پدیدة خودکامگی ﻣﻰپردازد. این گفتار موازنة دیگری را نیز در نمایشنامه بررسی ﻣﻰکند که میان حکومت خودکامة کستلری در انگستان اوایل قرن نوزدهم و خودکامگی مارگارت تاچر وجود دارد. همچنین، ﺑﻪ این موضوع نیز پرداخته ﻣﻰشود که در ادبیات مردﻩشور، وجود شکاف ژرف میان روشنفکران و مردم سبب آشفتگی و تباهی در جامعه شد. برنتون تلاش ﻣﻰکند با بازنگری در شیوههای پایداری روشنفکرانه، مانند استفادة روشنفکر از رسانه، شیوة مبارزه با خودکامگی را از نو بیان کند و پیوندی نو را با مردم ترسیم کند.<br />
: آرماﻥخواهی,ادبیات مردﻩشور,پرسی شلی,رمانتیسم,روشنفکر,گفتمان قدرت,هاوارد برنتون
https://jor.ut.ac.ir/article_54224.html
https://jor.ut.ac.ir/article_54224_09827f447b707dd3d0313ff00171970d.pdf
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
20
1
2015
05
22
امت اسلامی، جایگزینی برای جامعة مهاجران (دیاسپورا) در رمان مناره
163
179
FA
امیر حسین
صادقی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
asadeghi55@gmail.com
فریده
پورگیو
0000-0002-0548-314X
استاد زبانهای خارجی و زبانشناسی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
fpourgiv@rose.shirazu.ac.ir
10.22059/jor.2015.54226
به دیاسپورا یا جامعة مهاجران، در عصر حاضر بسیار توجه شده است. حضور جوامع مهاجر در کشورهای «جهان اولی» و مشکلهای ناشی از ناسازگاری فرهنگی سبب ورود محققان بسیاری به این حوزه شده است. چند ویژگی برای تعریف جوامع دیاسپورایی یا مهاجر از سوی پیشروان نظریهپردازی این حوزه درنظر گرفته شده است. مهمترین این ویژگیها، نحوة تلقی و ارتباط این جوامع با سرزمین مادری است. مقالة حاضر بر آن است تا با تکیه بر نظریة «میل به خانة» آوتار برا به بررسی چگونگی بازنمایی روایی رابطة جامعة مهاجر با سرزمین مادری در رمان <em>مناره </em>اثر لیلا ابوالعلی، نویسندة سودانیالاصل مقیم انگلستان بپردازد. این رماننویس مسلمان سودانی، با تکیه بر دانش و آگاهی خود «از درون فرهنگ و تمدن اسلام» و همینطور با بهرهگیری از تجربة زندگی در غرب، در رمان <em>مناره،</em> تصویر و تفسیر بدیعی از جامعة مهاجران ارائه کرده است. وی با استفاده از مفهوم اختصاصی امت اسلامی که در فرهنگهای دیگر بیگانه است، راهی کاملاً جدید برای مهاجران مسلمان، بهویژه زنان مسلمان برای مقاومت در برابر «دیگریسازی» و «بهحاشیهراندهشدن» در کشور میزبان و حفظ هویت فرهنگی اصیل فرد مهاجر، پیش رو نهاده است.
آوتار برا,امت اسلامی,دیاسپورا,سرزمین مادری,لیلا ابوالعلی,مناره,میل به خانه
https://jor.ut.ac.ir/article_54226.html
https://jor.ut.ac.ir/article_54226_b882919a08728e050a81c0fc6b84a1af.pdf