per
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
2007-02-20
11
34
18043
فرضیات کاسیرر در بارة اسطوره و فرهنگ و تأثیرات آن بر نظریات فرای در نقد ادبی
-
سیدمحمد انوشه
sanooshe@yazduni.ac.ir
1
هدف از نگارش این مقالة توصیفی- تحلیلی، ارتباط ایدهها و عقاید کاسیرر با نورتروپ فرای در زمینة اسطوره است. فرای کوشید تا نظریات خود را دربارة تأثیر اسطوره بر ادبیات، با کمک نظریهپردازان قبل از خود بیان کند. با توجه به آرای نظریهپردازان معروف اسطوره، نظیر فریزر، فروید ، یونگ ، اشپنگلر و کاسیرر ، به نظر میرسد که فلسفه، آرا و باورهای کاسیرر، تأثیرات بیشتری بر اندیشههـای فرای داشتهاند. ساختار فکری کاسیـرر دربارة قالبهای نمادین و چندین قانون او در ارتباط با اسطوره که در این مقاله مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتهاند، باعث تجلی اندیشههای فرای در مهمترین اثر او «تشریح نقد» شد. هر چند وی با نظریهپردازان اسطوره سر و کار دارد، اما تلاش میکند تا به نظریات بنیادین موروثی رونقی دوباره ببخشد، فرض این مقاله بر این است که یکی از جدیدترین قالبهای نمادین در صحنه ادبیات، نقد ادبی است که با بررسی مجدد نقش اطلاع رسانی اسطوره، نقد جدید ظهور مییابد.
The purpose of the present research is to explore the relationship of Cassirer's views on myth to that of Northrop Frye. Like other philosophers, he tried to express his views on myth and culture with the assistance of his popular precedents. Among popular myth theorists such as Frazer, Freud, Jung, and Spengler, it seems that Cassirer's view has affected Frye's thought deeply. The construction of Cassirer's thought on symbolic form and also his laws on myth helped Frye to draw on these thoughts in his most important work, Anatomy of Criticism, which is evaluated in this study. Though Frye is concerned with myth theorists, he tries to resurrect the fundamentals of inherited theories. The construction of this article starts with the assumption that literary criticism is the latest symbolic form in the horizon of knowledge and ends with the resurgence of speculations on informing the role of myth, which, in turn, forms new criticism as a new symbolic and formal phenomenon.
https://jor.ut.ac.ir/article_18043_b56b452da2e2c879a35ac27e343dca24.pdf
اسطوره
فرای
فرهنگ
کاسیرر
نماد
Cassirer
Culture
Frye
myth
symbol
per
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
2007-02-20
11
34
18044
عقاید روشنگری لسینگ در نمایشنامة ناتان حکیم
-
حمیده بهجت
hbehjat2@ut.ac.ir
1
دورة روشنگری یکی از دورههای درخشان و مهم در عرصة فلسفه و علوم بود که درسدههای هفدهم و هجدهم سراسر اروپا را دربرگرفت. دراین دوره، مبنای شناخت برای انسان خرد و عقل اوست که معیار سنجش همة تفکرات وی قرار میگیرد. جنبش حاکم در این دوره، یعنی «جنبش روشنگری»، ریشه در عقاید رنه دکارت (????- ????)، فیلسوف فرانسوی داشت. وی با عبارت معروف خویش میاندیشم پس هستم (Cogito ergo sum)، سرآغاز فصل جدیدی در فلسفه میشود و متفکران آن عصر را تحت تأثیر قرار میدهد. او سعی میکند مبانی شناخت بشری را به واسطة عقل (Ratio) تعیین کند و به این ترتیب بنیانگذار جنبش عقل گرایی میشود.
مقالة حاضر از دو بخش تشکیل شده است. در بخش اول نگاهی داریم اجمالی به دورة روشنگری در آلمان، زمینههای پیدایش و تأثیرپذیری آن. در بخش دوم به بررسی جهان بینی بزرگترین نویسندة آلمانی در این عصر، یعنی گوتهلدابراهام لسینگ میپردازیم و تأثیر و ابعاد فعالیتهای وی را در این زمینه از نظر میگذرانیم. پس از آن تحلیل نمایشنامة ناتان حکیم به عنوان نمایشنامهای که مبین و نماد تفکر روشنگرانه لسینگ است، مورد بحث قرار میگیرد.
Having in mind the age of Enlightenment as one of the bright periods of philosophy and science in the whole of Europe in the 17th and 18th centuries, the present article first reviews its foundations and the manner it influenced Germany and then presents the worldviews of Gotthold Ephraim Lessing. The article also discusses Lessing's play, Nathan the Wise that reflects the dramatist's intellectual concerns regarding this movement.
https://jor.ut.ac.ir/article_18044_e22347a208c91371e1918f8324a00523.pdf
تفکر عقلانی
دورة روشنگری
سعة صدر و گذشت
لسینگ
نمایشنامة ناتان حکیم
Enlightenment Nathan the Wise
Intellectual Movement
rationalism
wisdom
per
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
2007-02-20
11
34
18045
تفاوتهای زبانی میان گویشوران مرد و زن ایرانی در برخی موقعیتهای تعامل مکالمهای بر پایة میزان کلام (Amount of Speech)
-
محسن جان نژاد
jannejad.m@scu.ac.ir
1
تفاوتهای زبانی مردان و زنان در جوامع زبانی مختلف، همواره مورد مطالعة پژوهشگران و زبانشناسان اجتماعی قرار گرفته است و در همة این جوامع میان این دو گونة زبانی، تفاوتهایی مشاهده شده است. مطالعات اخیر زبانشناسان بر روی جوامع زبانی کشورهای صنعتی، نتایج مطالعات گذشته را مبنی بر وجود تفاوت میان رفتار زبانی مردان و زنان، مورد تأیید قرار داده است. در این مقاله که دادههای آن بر پایة پیکرة زبانی صورت میگیرد، تفاوتهای جنسیتی در تعامل مکالمهای گویشوران مرد و زن ایرانی، با توجه به متغیر زبانشناختی(کلامی) ”میزان کلام“ و با در نظر گرفتن دو عامل ”موضوع و نسبت تعداد گویشوران مرد به زن“ مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرند. پس از بررسی و تجزیه و تحلیل آماری دادهها، تفاوتهای قابل توجهی در توزیع الگوهای جنسیتی مشاهده میشود. نتایج این بررسی همچنین نشان میدهد که دربارة دو عامل موضوع و نسبت تعداد گویشوران، تفاوتهای قابل ملاحظهای میان گویشوران مرد و زن وجود دارد. گویشوران مرد و زن با توجه به موضوع و دامنة اطلاعات خود پیرامون آن، تعامل مکالمهای متفاوتی از خود نشان میدهند و تعداد گویشوران مرد نیز بر رفتار زبانی گویشوران مرد و زن تأثیرگذار میباشد.
This article discusses the results of a corpus-based, quantitative study which was conducted to examine gender differences in conversational interaction in Persian language. The corpus is 20:09 hours of mixed-sex conversational interactions. Amount of speech as a discourse variable was analyzed. The research reveals that statistically significant gender differences are found in the overall distribution patterns. Males do a greater share of talking than females. Gender differences between males and females on the sociolinguistic level are further examined in terms of two factors: topic and the ratio of male to female participants. The results show considerable gender differences in relation to these two factors. Males and females, based on certain topics, show different conversational interactions and the number of male participants has an effect on the language behaviour of men and women.
https://jor.ut.ac.ir/article_18045_28cc52c19ec075129827970812edfa9d.pdf
تعامل مکالمهای
جامعة زبانی
جنسیت
زبانگونة جنسیتی
گویشور زبان
متغیر زبانشناختی
میزان کلام
Amount of Speech
Conversational Interaction
Corpus
Discourse Variable
Genderlect
Iran
Speech Community
per
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
2007-02-20
11
34
18046
تأثیر حافظ و عشق عرفانی در خلق دیوان غربی- شرقی گوته
-
محمدحسین حدادی
haddadi_m_h2@yahoo.com
1
عوامل عدیدهای در شکل گیری دیوان غربی- شرقی گوته نقش تعیین کنندهای داشتهاند، و در این میان نقش حافظ و عشق عرفانی این نویسندة نامدار آلمانی به ماریانه فون ویلمر (Mariane von Willmer) بسیار چشمگیرترند. در این که اندیشة حافظ و دیوان وی منبع الهام گوته برای خلق این شاهکار ادبیات غنایی آلمان شد و ارادت خاص گوته به حافظ انگیزة اصلی او برای پی ریزی این اثر و هجرتی روحانی و عرفانی از دنیای پرآشوب غرب به شرق بود، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، اما نباید از نظر نیز دور داشت که بدون آشنایی گوته با ماریانه و بالطبع تأثیرپذیری او از این عشق، آفرینش دیوان غربی- شرقی به گونهای که در سال 1819 منتشر شده است، ممکن نبود و این اثر جلوة دیگری مییافت. عشق افلاطونی گوته به ماریانه، زلیخای دیوان غربی-شرقی، برای او محملی شد تا با سیر وسلوک در ادبیات شرق و بخصوص دیوان حافظ و سفر خیالی خود به مشرق زمین به مفهوم عشق عرفانی دست یابد و عشق شرقی خمیر مایة دیوان او شود.
Although several factors influenced the creation of West-East Divan of Goethe, the influence of Hafiz and mystical love supersedes others. Hafiz' thoughts reflected in his Collection have been a source of inspiration to Goethe for the creation of this German masterpiece. Goethe`s special respect for Hafiz became a major motivation for him. This article argues that this respect provided Goethe with a means to escape into a spiritual and mystical world away from the sound and fury of the west. However, one cannot ignore the influence of Mariane on Goethe, since the creation of this masterpiece, published in 1819, would not have been the same without his adoration for Mariane. Goethe`s platonic love for the latter became a means to mentally travel to the east, and Hafiz` Divan in particular gave him a true understanding of mystical love. Thus, eastern love became the raw material of this writing.
https://jor.ut.ac.ir/article_18046_1ec72fd98ac35812e85a183a48e64895.pdf
دیوان
رمانتیسم
شرقی
عشق عرفانی
غربی
هجرت
Divan
Goethe
Hafiz
Migration
Mystical love
Romanticism
per
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
2007-02-20
11
34
18047
وهمناک در ادبیات کهن ایران
-
ابوالفضل حری
horri2004tr@yahoo.com
1
پژوهش فروید با عنوان «شگرف» زیر عنوان ادبیات روانکاوانه مطرح میشود. این مقاله، دو اثر از ادبیات کهن فارسی را از دیدگاه گونة ادبی وهمناک بررسی میکند: گنبد سیاه از نظامی گنجوی که متنی شگفت است و حکایتی از فرج بعد از شدت (از تنوخی) که متنی شگرف است. این آثار زیر مجموعة نوع ادبی دیگریاند که وهمناک/ فانتاستیک نام دارد و در آن ترس و تردید خواننده شرط اول محسوب میشود: بسته به این که خواننده حوادث داستان را به علل طبیعی نسبت دهد یا فراطبیعی، داستان به ترتیب زیر عناوین شگرف و شگفت قرار میگیرد. روایت فرج بعد از شدت، به محرمات و ممنوعیتهای حاکم بر جامعه میپردازد. دختر قاضی شهر با عمل نباشی، ممنوعیتی را نقض میکند و علیه پدر و جامعه که زنانگی او را فراموش کردهاند، شورش میکند.
Freud's article, "The Uncanny" (1919), paved the way for psychoanalytical literature. This paper examines two Iranian classic literary works from a "Fantastic" perspective: Gonbad-e Siiah (The Black Dome), a "marvelous" text; and Faraj-e Baad az Shedat (Relief after Grief), an "uncanny" text. Both texts undergo a main category called "the Fantastic" in which the reader has to experience the world described as a possible or impossible world full of fear. This, of course, depends on the readers to explain the occurrence of strange events naturally or supernaturally in which case the story versges on the uncanny or the marvelous, respectfully.
https://jor.ut.ac.ir/article_18047_4e1df8f993cf82b087e9d0efcb6bbffd.pdf
تمثیل
شگرف
شگفت
فروید
نظامی
همانگویی
وهمناک
Allegory
e Baad az Sheddat
e Siiah
Fantastic
Faraj
Freud
Gonbad
Marvelous
tautology
uncanny
per
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
2007-02-20
11
34
18048
روسیة دوران استالین در داستان یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ
-
جان اله کریمی مطهر
23527512
1
مقاله حاضر تلاشی است در بررسی ویژگیهای داستان یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ اثر الکساندر ایسایویچ سالژنیتسین یکی از نویسندگان برجستة نیمة قرن بیستم و اوایل قرن بیست ویکم روسیه. داستان یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ اولین اثر نویسنده است که در سال 1962 در روسیه اجازة چاپ گرفت و شهرت نویسنده را بهدنبال آورد. نویسنده در این داستان، موضوع جدیدی را وارد ادبیات روسیه کرد و برای اولین بار زندگی زندانیان در اردوگاه کار اجباری دوران استالین با جزئیات دقیق و مفصل بهتصویر کشید. از آنجایی که نویسنده هشت سال از زندگی خود را در اردوگاه کار اجباری گذراند، در این داستان حوادث و اتفاقات یک روز از زندگی قهرمان اصلی داستان را که شخصیتی واقعی و هماردوگاهی وی است، واقعبینانه و بهتفصیل توصیف میکند. داستان یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ تنها توصیف شرایط بسیار دشوار اردوگاه کار اجباری نیست، بلکه در واقع بازتاب دوران سخت زندگی مردم روسیه در نیمة قرن بیستم است. قهرمان اصلی آن هم نماد شخصیت شکستناپذیری است که در شرایط سخت و دشوار اجتماعی مأیوس و ناامید نمیشود.
This article investigates some socio-cultural characteristics of One Day in the Life of Ivan Denisovich (1962) by Alexander Isayevich Solzhenitsyn, one of the outstanding Russian writers of the mid-twentieth century. In this novel the writer introduced a new topic into Russian literature, and for the first time pictured the detailed life of prisoners in concentration camps during Stalin's era. Since the writer himself had spent eight years of his own life in those concentration camps, in this novel he describes events and occasions realistically and comprehensively of one day in the life of the main hero of the story, who was one of his own co-prisoners. One Day in the Life of Ivan Denisovich is not a mere description of the hard and extremely difficult conditions of concentration camps; in fact, it is a reflection of the hard times in the lives of Russian people. The hero of this novel is also a symbol for an undefeatable character that does not become disappointed in hard social conditions.
https://jor.ut.ac.ir/article_18048_eca6a8ac0c45fbc2e1b6e3450c788ba0.pdf
اردوگاه کار اجباری
سالژنیتسین
شوخوف
یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ
Concentration Camps
One Day in the Life of Ivan Denisovich
Shokhov
Solzhenitsyn
per
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
2007-02-20
11
34
18049
آفرینش اثر ادبی از دیدگاه پروست و بارس
-
فرزانه کریمیان
f-karimian@sbu.ac.ir
1
نویسندگان، منتقدان ادبی و حتی خوانندگان تعاریف بسیاری از چهگونگی پیدایش یک اثر ادبی ارائه دادهاند. بحثها و پرسشها دربارة اینکه یک اثر تا چه اندازه میتواند زاییدة روح، عوالم درونی، غریزه، استعداد، عقل و الهامات نویسنده باشد، همچنان ادامه دارند. این مقاله نیز بر آنست تا به بررسی و مطالعه دربارة آفرینش ادبی، از دیدگاه دو نویسندة صاحب نام اوایل قرن بیستم، مارسل پروست و موریس بارس، بپردازد. الگوبرداری از آثار اهل ادب، بهعنوان عامل باروری روح یک نویسنده، توجه به قدرتهای درونی و بهرهوری از ژرفای درون و وجود نویسنده و زندگیاش، و سرانجام، جاودانهسازی عقاید ونام نویسنده با یک اثر، از جمله نکاتیاند که به نظر پروست و بارس، در آفرینش ادبی مطرح میشوند.
Writers, literary critics and readers have always presented various definitions of literary works. To know whether the notion of 'literary work' is born from the writer's instinct, talent, reason, intelligence or inspiration is one of the questions still subject to discussion. The aim of this paper is to study literary work, its importance and its role according to the concept of early 20th century and among writers like Marcel Proust and Maurice Barrès. The notions we shall try to analyze in this article are elements such as models, which fertilize the writer’s imagination, the various stages of creation and the history of its development, from its internal origin to its final creation.
https://jor.ut.ac.ir/article_18049_84e1b5f24a03459782ab201680acc0ee.pdf
ادبیات
الگوبرداری
جاودانگی
غریزه
”منِ“ نویسنده
Immortality
instinct
Intelligence
literature
model
reason
Writer’s Self
per
دانشگاه تهران
پژوهش ادبیات معاصر جهان
2588-4131
2588-7092
2007-02-20
11
34
18050
علل وجود عنصر تنهایی در آثار میخاییل لرمانتف
-
مرضیه یحیی پور
jkarimi4@ut.ac.ir
1
لرمانتف با وجود عمر کوتاهش توانست آثار ارزندهای از خود برجای بگذارد. در این مقاله، آثار نویسنده با توجه بهشرایط حاد خانوادگی و رخدادهای روسیه، به دو دوره تقسیم شده است. موضوع بیشتر آثار دورة اول زندگی ادبی لرمانتف در ارتباط با اختلافات خانوادگی اوست. مشکلات خانوادگی نویسنده منجر به بحران روحی و احساس شدید تنهایی در وی شد. در این مقاله همچنین سعی شده تا شرایط و وضعیت روحی نویسنده در سیمای قهرمانان اشعار و نمایشنامههای نویسنده نشان داده شود. لرمانتف در آثار دورة دوم خود، بیشتر به مسائل سیاسی- اجتماعی و فلسفی میپردازد. این مقاله به عواملی که سبب بروز عنصر تنهایی که از موضوعات اساسی آثار نویسنده است، اشاره میکند. با بررسی اشعار و نمایشنامههای لرمانتف، میتوان به انگیزههای احساس تنهایی و غم و اندوهی پیبرد که زندگی نویسنده را تحتتأثیر قرار دادهبود. در آثار نویسنده، اختلافات خانوادگی (درگیری مادربزرگ با پدر)، مرگ زودهنگام مادری که در اشک سوخت، زندگی پدری که از نظر جامعة اشرافی محکوم و از دیدن بچة خود محروم بود، بیعدالتیهای اجتماعی و نارضایتیهای حاصل از حکومت پلیسی نیکلای اول بهچشم میخورد.
In spite of his short life, Lermontov left precious works for posterity. In the present article, considering his difficult family conditions and Russia's turbulences, the writer's works have been categorized into two periods: the first phase reflecting his preoccupation with family quarrels; the second concentrating more on political, social and philosophical problems. Lermontov's works, the articles argues, highlight problems like family quarrels, premature and shocking death of a mother, the life of a father who was condemned by the aristocratic society depriving him of his child and the social injustice brought about by the policies of Nicolay the First.
https://jor.ut.ac.ir/article_18050_bc6fb324b926201b357c614b966a737f.pdf
”انسان و امیال“
تنهایی
درام خانوادگی
لرمانتف
نمایشنامه
drama
family
Humankind and Desires
Lermontov
Loneliness